اسماعیل خلیلی Esmaeil Khalili

با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن

اسماعیل خلیلی Esmaeil Khalili

با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن

بهشت‌ آدم‌ و بهشت‌ برزخ‌، بهشت‌ دنیوی‌ است‌

انسان‌ که‌ از دنیا میرود در بهشتی‌ و یا جهنّمی‌ داخل‌ میشود که‌ آن‌ را بهشت‌ و جهنّم‌ برزخی‌ گویند که‌ نسبت‌ به‌ بهشت‌ و جهنّم‌ قیامت‌ خیلی‌ ضعیف‌تر است‌، و لذا در بعضی‌ از روایات‌ وارده‌ چنین‌ تعبیر شده‌ است‌ که‌ در عالم‌ قبر و برزخ‌ دری‌ به‌ بهشت‌ قیامتی‌ یا جهنّم‌ قیامتی‌ او می‌گشایند ؛ و به‌ همان‌ میزانی‌ که‌ از بازشدن‌ در و تماشای‌ آن‌ منظره‌های‌  

جالب‌ و حیرت‌انگیز انسان‌ لذّت‌ میبرد، و یا از رؤیت‌ دود و دخان‌ و آتش‌ و سعیر و زقّوم‌ و حمیم‌ و ثُعبان‌ و أفاعی‌ در رنج‌ و اضطراب‌ می‌افتد، به‌ همان‌ میزان‌ این‌ بهشت‌ یا جهنّم‌ برزخی‌ نمونه‌ و اثری‌ از قیامت‌ است‌. و بر این‌ اساس‌ موجودیّت‌ بهشتی‌ یا جهنّمی‌ خود را به‌ دست‌ آورده‌ است‌.

و در بعضی‌ از روایات‌ این‌ را بهشت‌ دنیا نامیده‌اند ؛ و مرحوم‌ مجلسی‌ رضوانُ الله‌ عَلیه‌ در کتاب‌ عدل‌ و معاد از «بحار الانوار» از آن‌ به‌ بهشت‌ و جهنّم‌ دنیا تعبیر نموده‌ و بابی‌ را به‌ این‌ عنوان‌ منعقد ساخته‌ است‌.

و علّتش‌ آنستکه‌ عالَم‌ برزخ‌ از تتمّة‌ عالم‌ دنیاست‌. و لذا از بهشتی‌ که‌ آدم‌ بوالبشر در آنجا بود نیز به‌ بهشت‌ دنیا تعبیر شده‌ است‌، چون‌ از مقدّمات‌ دنیا و متّصل‌ به‌ آن‌ و موجب‌ آمادگی‌ و تهیّؤ آمدن‌ به‌ دنیا بوده‌ است‌.

در «علل‌ الشّرآئع‌» با سند خود از حسن‌ بن‌ بشّار از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌:

قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ جَنَّةِ ءَادَمَ، فَقَالَ: جَنَّةٌ مِنْ جَنَّاتِ الدُّنْیَا تَطْلُعُ عَلَیْهِ فِیهَا الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ، وَ لَوْ کَانَتْ مِنْ جَنَّاتِ الْخُلْدِ مَا خَرَجَ مِنْهَا أَبَدًا. [232]

«میگوید: از آن‌ حضرت‌ دربارة‌ بهشت‌ آدم‌ سؤال‌ کردم‌، فرمود: بهشتی‌ بود از بهشت‌های‌ دنیا که‌ در آن‌ خورشید و ماه‌ طلوع‌ داشتند، و اگر از بهشت‌های‌ خُلد بود هیچگاه‌ از آن‌ خارج‌ نمی‌شد.»

و در «کافی‌» از علّی‌ بن‌ إبراهیم‌ از پدرش‌ از بزَنْطی‌ از حسین‌ بن‌ میسّر از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السّلام‌ مثل‌ این‌ روایت‌ را آورده‌ است‌. [233]

و در «تفسیر علیّ بن‌ إبراهیم‌» در ذیل‌ آیة‌: وَ قُلْنَا یَـ'´ـَادَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوجُکَ الْجَنَّةَ از پدرش‌ مرفوعاً آورده‌ است‌ که‌:

سُئِلَ الصَّادِقُ عَنْ جَنَّةِ ءَادَمَ أَ مِنْ جَنَّاتِ الدُّنْیَا کَانَتْ أَمْ مِنْ جِنَانِ ا لاْ خِرَةِ؟

فَقَالَ: کَانَتْ مِنْ جَنَّاتِ الدُّنْیَا تَطْلُعُ فِیهَا الشَّمْسُ وَ الْقَمْرُ ؛ وَ لَوْ کَانَتْ مِنْ جَنَّاتِ ا لاْ خِرَةِ مَا أُخْرِجَ مِنْهَا أَبَدًا. [234]

و پس‌ از آنکه‌ برزخ‌ سپری‌ شد و در صور دمیده‌ شد، آنوقت‌ انسان‌ به‌ بهشت‌ قیامتی‌ میرود.

انسان‌ که‌ در برزخ‌ وارد میشود با موجودیّت‌ و فعلیّت‌ خود وارد میشود. در این‌ دنیا خودیّت‌ و ملکات‌ او مختفی‌ است‌، ظاهر او و ظاهر کردار او پیداست‌ ؛ در عالم‌ برزخ‌ این‌ مختفیات‌ یک‌ درجه‌ ظهور پیدا میکند و أعمالش‌ به‌ صورت‌ ملکوتی‌ که‌ دارد ظاهر میگردد، و ملکاتش‌ که‌ روی‌ خودیّت‌ و شخصیّت‌ او اثر گذاشته‌اند با انسان‌ در برزخ‌ ظهور می‌نماید.

وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی‌' یَدَیْهِ یَقُولُ یَـ'لَیْتَنِی‌ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یَـ'وَیْلَتَی‌' لَیْتَنِی‌ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِی‌ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَآءَنِی‌ وَ کَانَ الشَّیْطَـ'نُ لِلاْءِنسَـ'نِ خَذُولاً * وَ قَالَ الرَّسُولُ یَـ'رَبِّ إِنَّ قَوْمِی‌ اتَّخَذُوا هَـ'ذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا. [235]

«در روز قیامت‌ شخص‌ ستمگر انگشت‌ ندامت‌ به‌ دندان‌ میگزد و میگوید: ای‌ کاش‌ که‌ من‌ راهی‌ با رسول‌ خدا پیدا نموده‌ بودم‌، ای‌ کاش‌ که‌ من‌ فلان‌ را دوست‌ و خلیل‌ خود نمیگرفتم‌!

او مرا از قرآن‌ و ذکر خدا، بعد از آنکه‌ بسوی‌ من‌ آمد، باز داشت‌ ؛ و البتّه‌ شیطان‌ موجب‌ خذلانِ انسان‌ است‌.

و رسول‌ خدا میگوید: بار پروردگارِ من‌! حقّاً امّت‌ و قوم‌ من‌ این‌ قرآن‌ را مهجور داشتند و از آن‌ دوری‌ کردند.»

در این‌ آیات‌ که‌ شیطان‌ را خذول‌ و منحرف‌ کننده‌ معرّفی‌ میکند و در عین‌ حال‌، فلان‌ را گمراه‌ کنندة‌ از ذکر و قرآن‌ می‌شمارد، معلوم‌ میشود که‌ فلان‌، محلّ ظهور شیطان‌ و نفس‌ امّاره‌ و بالاخره‌ فلان‌، مرکز و محور تجلّیات‌ نفس‌ خود او بوده‌ است‌ ؛ پس‌ در حقیقت‌ و معنی‌، انسان‌ از خودش‌ و موجودیّتش‌ گلایه‌ دارد، آن‌ خودی‌ و شخصیّتی‌ که‌ تمام‌ مصائب‌ و ابتلائات‌ و امتحانات‌ بوسیلة‌ او بر انسان‌ وارد میگردد و محور پذیرش‌ یا عدم‌ قبول‌ سعادت‌ و سخن‌ حقّ است‌.

این‌ نفس‌، همان‌ قرین‌ سوئی‌ است‌ که‌ در آنجا انسان‌ تقاضا دارد بین‌ او و خودش‌ به‌ قدر فاصلة‌ مشرقین‌ جدائی‌ بوده‌ باشد و دربارة‌ او وَقَدْ خَابَ مَن‌ دَسَّب'هَا فرموده‌ است‌.

و یا همان‌ نفسِ ملکوتی‌ و رحمانی‌ و زیبا و جمیل‌ و سریع‌ الاءدراک‌ و محلّ لطف‌ و کانون‌ محبّت‌ و تراوش‌ خیرات‌ است‌ که‌ دربارة‌ او قَدْأَفْلَحَ مَن‌ زَکَّی'هَا فرموده‌ است‌.

  

منبع :معاد شناسی - جلد سوم- قسمت نهم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد