• اخلاصورزی
1. اَلاِْخْلاصُ اَعْلی فَوْزٍ.
برترین پیروزی اخلاص است ( زیرا با اخلاص به خوشبختی این سرا و آن سرامیتوان رسید و کدامین پیروزی از آن برتر است؟).حدیث 621/2
2. اَلاِْخْلاصُ ثَمَرَةُ الْیَقینِ.
اخلاص، نتیجة یقین (به پاداشهای خداوندی) است.حدیث 853/2
3. زُورُوا فِیاللّهِ وَ جالِسُوا فِیاللّهِ وَاعْطُوا فِیاللّهِ وَامْنَعُوا فِیاللّهِ.
به خاطر خدا به دیدن یکدیگر بروید؛ همنشینی کنید؛ (مقامی یا چیزی) بدهید وندهید.حدیث 5492/2
4. طُوبی لِمَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ عِلْمَهُ وَ عَمَلَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ اَخْذَهُ وَ تَرْکَهُ وَ کَلامَهُوَ صَمْتَهُ.
خوشا به حال کسی که دانش، رفتار، دوست و دشمن داشتنش، گرفتن و رهاکردنش، سخن و سکوتش را به خاطر خدا خالص کرده است.حدیث 5964/2
5. اَخْلِصْ، تَنِلْ.
(نیت و عملکردت را به خاطر خدا) خالص کن، تا (به پاداش و اوج معنویات وقلههای معارف دینی) برسی.حدیث 2248/2
6. مَنْ اَخْلَصَ لِلّهِ، اِسْتَظْهَرَ لِمَعاشِهِ وَ مَعادِهِ.
کسی که (نیت و عملکردش را به خاطر خدا) خالص گرداند، آفریدگار پشتیبانزندگی این جهان و آن جهان او خواهد بود.حدیث 8255/2
• اسلامخواهی
1. فَهُوَ دَعائِمُ اَساخَ فِی الْحَقِّ اَسْناخَها، وَ ثَبَّتَ لَها اَساسَها، وَ یَنابیعُ غَزُرَتْعُیُونُها وَ مَصابیحُ شُبَّتْ اَسْناخَها.
مَنارٌ اِقْتَدی بِها سُفّارُها.
وَ اَعْلامٌ قُصِدَ بِها فِجاجُها وَ مَناهِلُ رَوِیَ بِها وُرّادُها.
جَعَلَ اللّهُ فیهِ مُنْتَهی رِضْوانِهِ وَ ذِرْوَةَ دَعائِمِهِ وَ سَنامَ طاعَتِهِ.
فَهُوَ عِنْدَاللّهِ وَثیقُ الاَْرْکانِ، رَفیعُ الْبُنْیانِ، مُنیرُ الْبُرْهانِ، مُضِیْءُ النّیرانِ، عَزیزُالسُّلْطانِ، مُشْرِفُ الـْمَنارِ، مَعْوِزُ الـْمَثارِ.
فَشَرِّفُوهُ، وَ اتَّبِعُوهُ، وَاَدُّوا اِلَیْهِ حَقَّهُ، وَضَعُوهُ مَواضِعَهُ.
اسلام، ستونهایی را مانَد که ریشه در حق دارند. بنیادش تزلزلناپذیر،چشمههایش همواره جوشان، و چراغهایش جاودان فروزان است.
برج راهنمایی است که کاروان بشریت، در راستای تکامل بدان راه جوید.
و نشانیِ سمْت نما است که رهنمون مسافران است و همانند آبشخوری است کهتشنگان را سیراب میسازد.
خداوند، اوج خشنودی، عالیترین قوانین و برترین طاعتش را در آن نهاده است.
و چنین است که نزد خداوند، پایههای اسلام استوار، بنیانش بلند، برهانشروشنگر، فروغش تابان، سلطنتش شکستناپذیر، چراغ هدایتش در بلندا وبراندازیش ناممکن است.
پس بدان درآیید؛ از راهش پیروی کنید، حقّش را بپردازید و در جایگاهسزاوارش بنشانید.خطبة 189/1
• ایمانپذیری
1. ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ اءِسْتَکْمَلَ الاْیمانَ:
اءِذا رَضِیَ، لَمْ یُخْرِجْهُ رِضاهُ اءِلی باطِلٍ؛ وَ اءِذا غَضِبَ، لَمْ یُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْحَقٍّ؛ وَ اءِذا قَدَرَ، لَمْ یَأْخُذْ ما لَیْسَ لَهُ.
سه چیز است که اگر در کسی باشد، ایمانش کامل است:
هرگاه خشنود (و شادمان) شود، خرسندیاش او را به باطل نکشاند؛ هرگاهخشمگین شود، خشمش او را از حق (گویی و حق کرداری) خارج نسازد؛ وهرگاه قدرت یابد، چیزی را که حقش نیست، نگیرد.حدیث 4668/2
2. لا یَکْمُلُ اءیمانُ عَبْدٍ حَتیّ یُحِبُّ مَنْ اَحَبَّهُ اللّهُ سُبْحانَهُ وَ یُبْغِضُ مَنْ اَبْغَضَهُ اللّهُسُبْحانَهُ.
ایمان بندهای کامل نشود، جز آنکه چیزی را دوست و دشمن بدارد که آفریدگارسبحان دوست و دشمن میدارد.حدیث 10849/2
3. لا یَصْدُُِ اءِیمانُ عَبْدٍ، حَتیّ یَکُونَ بِما فی یَدِاللّهِ سُبْحانَهُ اَوْثَقَ مِنْهُ بِما فی یَدِهِ.
ایمان بندهای (ایمان) راستین نیست، تا اینکه اعتمادش به آنچه نزد خداوندسبحان است بیشتر باشد تا آنچه نزد خودش است.حدیث 10850/2
• توبه
1. ما کانَ اللّهُ... وَ لا لِیَفْتَحَ عَلی عَبْدٍ بابَ التَّوْبَةِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بابَ الـْمَغْفِرَةِ.
شدنی نیست که خداوند... توبه را دربگشاید و آمرزش را در فروبندد.
حکمت 436/1
2. فَاعْمَلُوا... قَبْلَ اَنْ... یُسَدَّ بابَ التَّوْبَةِ.
تا میتوانید کار کنید و بکوشید، پیش از آنکه... باب توبه بسته شود.
خطبة 237/1
3. اَلتَّوْبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اِسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوارِحِ وَ اِضْمارُ اَنْ لایَعُودَ.
توبه، پشیمانی قلبی (از کارهای زشت گذشته) و آمرزش خواهی زبانی (ازخداوند یا صاحبِ آن حق)، و ترک عملی (گناه) و تصمیم بر عدم تکرار (آن)است.حدیث 2072/2
4. عاصٍ یُقِرُّ بِذَنْبِهِ، خَیْرٌ مِنْ مُطیعٍ یَفْتَخِرُ بِعَمَلِهِ.
گنهکاری که به گناهش اعتراف میکند، از پیرُو (خداوند)ی که به کارشمیبالد، بهتر است (زیرا این گنهکار در آستانة رستگاری و چنین پیرو مغروریدر آستانة لغزیدن).حدیث 6334/2
5. عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَ مَعَهُ النَّجاةُ؛ وَ هُوَ الاِْسْتِغْفارُ.
از کسی درشگفتم که ناامید شود، در حالی که رستگاری با اوست؛ و آن آمرزشخواهی است.حدیث 6258/2
6. مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوْبَةِ مِنْ هُجُومُ الاَْجَلِ عَلی اَعْظَمِ الْخَطَرِ.
آنکه (زشتکاریها و زشتگفتاریهای) نفْسش را برای توبه به تأخیرمیافکنَد، در معرض بزرگترین خطر به خاطر یورش مرگ (ناگهانی) است.حدیث 9876/2
• خداشناسی
1. اَمَرَکَ اَنْ تَسْاَلَهُ لِیُعْطِیَکَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ لَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ مَنْیَحْجُبُکَ عَنْهُ وَ لَمْ یُلْجِئْکَ اِلی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ اِلَیْه!
لَمْ یَمْنَعْکَ اِنْ اَسَاْتَ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَمْ یُعاجِلْکَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ یَفْضَحْکَ حَیْثُالْفَضیحَةُ بِکَ اَوْلی.
لَمْ یُشَدِّدْ عَلَیْکَ فی قَبُولِ الاِْنابَةِ، وَ لَمْ یُناقِشْکَ بِالْجَریمَةِ وَ لَمْ یُؤْیِسْکَمِنَ الرَّحْمَةِ.
بَلْ جَعَلَ نُزُوعَکَ عَنِ الذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَیِّئَتَکَ واحِدَةً، وَ حَسَبَحَسَنَتَکَ عَشْرًا.
فَتَحَ لَکَ بابَ الـْمَتابِ وَ بابَ الاِْسْتِعْتابِ. فَاِذا نادَیْتَهُ سَمِعَ نِداءَکَ وَ اِذاناجَیْتَهُ، عَلِمَ نَجْواکَ.
فَاَفْضَیْتَ اِلَیْهِ بِحاجَتِکَ، وَ اَبْثَثـْتَهُ ذاتَ نَفْسِکَ، وَ شَکَوْتَ اِلَیْهِ هُمُومَکَوَاسْتَکْشَفْتَهُ کُروُبَکَ.
اوست که فرمانت داده است که بخواهی تا ببخشاید و طلب رحمت کنی تابفرازد، بی آنکه در میان خود و تو دربانی بگذارد که بر تو در بندد، یا تو را درجستوجوی واسطهای برای دیدارش ناگزیر کند!
چون بدکنی، راه توبه را بر تو نبندد، و خود در خشم شتابش نباشد و آنجا کهسزاوار رسوایی باشی، رسوایت نمیگرداند.
در قبول زاری بر تو سخت نمیگیرد. در رسیدگی به گناهانت، خردهگیری نکندو از مهرش هرگز نومیدت نسازد.
(چه میگویم!) دل کندنت از گناه را نیکی قلمداد میکند، بدی تو را یک ونیکی تو را ده میشمارد.
باب بازگشت و پوزش را برایت همواره باز میگذارد. چون بخوانیش، دعایت راشنواست و چون با او زمزمه کنی، به زمزمهات دانا باشد.
چنین است که (به سادگی) نیازت را با او در میان میگذاری و سفرة دل دربرابرش میگشایی، غمهایت را (یک به یک) با حضرتش شکوهِ میکنی وغمزدایی از او میطلبی.نامة 31/1
2. اُنْصُرِاللّهَ بِقَلْبِکَ وَ لِسانِکَ وَ یَدِکَ؛ فَاِنَّ اللّهِ سُبْحانَهُ قَدْ تَکَفَّلَ بِنُصْرَةِ مَنْیَنْصُرُهُ.
خداوند را با دل، زبان و دستانت یاری کن؛ همانا خداوند پاک، یاری کسی را که(دین) او را یاری کند برعهده گرفته است.حدیث 2382/2
3. اِجْعِلْ لِنَفْسِکَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَاللّهِ سُبْحانَهُ، اَفْضَلَ الْمَواقیتِ وَالاَْقْسامِ.
بهترین (و شادابترین) وقت خویش را میان خود و خدای سبحان قرارده.حدیث 2445/2
4. اِتَّقُوا اللّهَ الَّذی اِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ اِنْ اَضْمَرْتُمْ عَلِمَ.
از خدایی بهراسید که اگر بگویید، میشنود و اگر از خاطرتان (نکتهای را)بگذرانید، میداند.حدیث 2506/2
5. اَمْقَتُ الْعِبادِ اِلَیاللّهِ سُبْحانَهُ، مَنْ کانَ هِمَّتُهُ بَطْنَهُ وَ فَرْجَهُ.
ناپسندترین بنده نزد خداوند پاکیزه، کسی است که (همة) تلاشش شکم وشهوت اوست.حدیث 3294/2
6. ما اَمَرَاللّهُ سُبْحانَهُ بِشَیْءٍ اِلاّ وَ اَعانَ عَلَیْهِ.
خداوند سبحان به چیزی فرمان نداد، جزآنکه (بنده را) بر انجام آن یاریفرموده است.حدیث 9572/2
7. عَجِبْتُ لِمَنْ یَشُکُّ فی قُدْرَةِ اللّهِ وَ هُوَ یَری خَلْقَهُ.
درشگفتم از کسی که آفریدههای آفریدگار را میبیند و (باز) در قدرتپروردگار تردید میکند.حدیث 6248/2
8. قُلُوبُ الْعِبادِ اَلطّاهِرَةُ، مَواضِعُ نَظَرِاللّهِ سُبْحانَهُ؛ فَمَنْ طَهَّرَ قَلْبَهُ نَظَرَاِلَیْهِ.
دلهای پاکیزة بندگان، جایگاه نگاه (رحمت) خداوند سبحان است؛ پس کسیکه دلش را تطهیر کند، پروردگار به او بنگرد.حدیث 6777/2
9. حُبُّ اللّهِ نارٌ لا یَمُرُّ عَلی شَیْءٍ اِلاّ اِحْتَرََِ؛ وَ نُورُاللّهِ لا یَطْلَعُ عَلی شَیْءٍاَضاءَ.
عشق به آفریدگار آتشی است که از چیزی نمیگذرد جز اینکه آن را آتشمیزند؛ و نور پروردگار بر چیزی نمیتابد، جز اینکه آن را روشن میکند.حدیث 3154/4
10. لَمْ یَأْمُرْکُمُ اللّهُ سُبْحانَهُ اِلاّ بِحَسَنٍ وَ لَمْ یَنْهَکُمْ اِلاّ عَنْ قَبیحٍ.
خداوند سبحان، شما را جز به نیکی فرمان نداد و جز از زشتی بازنداشت.حدیث 7564/2
11. ذِکْرُاللّهِ رَأْسُ مالِ کُلِّ مُؤْمِنٍ، وَ رِبْحُهُ اَلسَّلامَةُ مِنَ الشَّیْطانِ.
یاد ایزد، سرمایة هر مؤمنی است و بهرهاش در امان ماندن از شیطان. حدیث 5171/2
12. اِذا اَکْرَمَ اللّهُ عَبْداً، شَغَلَهُ بِمَحَبَّتِهِ.
هرگاه پروردگار بخواهد بندهای را گرامی بدارد، او را گرفتار محبت خودمیکند.حدیث 3147/4
13. مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ کَیْفَ مَنْزَلَتُهُ عِنْدَاللّهِ، فَلْیَنْظُر کَیْفَ مَنْزَلَةَ اللّهِ عِنْدَهُ؛ فَاِنَّکُلَّ مَنْ خُیِّرَ لَهُ اَمْرانْ: اَمْرُالدُّنْیا وَ اَمْرُالاْ´خِرَةِ، فَاخْتارَ اَمْرَالاْ´خِرَةِ عَلَی الدُّنْیا،فَذلِکَ الَّذییُحِبُّ اللّهَ؛ وَمَنْ اِخْتارَ اَمْرَالدُّنْیا، فَذلِکَالَّذی لا مَنْزَلَةٌ لِلّهِ عِنْدَهُ.
هرکدام از شما که دوست دارد جایگاه خویش را نزد خداوند بداند، پس بایدبنگرد پروردگار نزدش از چه منزلتی برخوردار است؛ هرگاه دو کار این جهانی وآن جهانی به او عرضه شود، پس اگر امر آخرت را بر دنیا برگزید، او کسی استکه خدا او را دوست میدارد؛ و اگر کسی کار دنیای (زیان رساننده به دینش) رابرگزیند، پس آفریدگار نزدش از جایگاهی برخوردار نیست.حدیث 3151/4
14. اَلتَّقَرَّبُ اِلَیاللّهِ تَعالی بِمَسْأَلَتِهِ وَ اِلَی النّاسِ بِتَرْکِها.
(رمز) نزدیک شدن به خداوند والا، به خواهش کردن از او، و (رمز) نزدیکی بهمردم، خواهش نکردن از آنهاست.حدیث 8077/4
15. یا بُنَیَّ اَوْصیکَ... اَلرِّضی عَنِ اللّهِ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ.
پسرکم! تو را سفارش میکنم به خشنودی از خداوند، چه در حال سختی و چهخوشی.صفحه 83/3
16. دَعاکُمُ اللّهُ سُبْحانَهُ اِلی دارِ الْبَقاءِ، وَ قَرارَةِ الْخُلُودِ وَ النَّـعْماءِ وَ مُجاوَرَةِالاَْنْبِیاءِ وَ السُّعَداءِ، فَعَصَیْتُمْ وَ اَعْرَضْتُمْ، وَ دَعاتَکُمُ الدُّنْیا اِلی قَرارَةِ الشَّقاءِ وَمَحَلِّ الْفَناءِ وَ اَنْواعِ الْبَلاءِ وَ الْعَناءِ، فَاَطَعْتُمْ وَ بادَرْتُمْ وَ اَسْرَعْتُمْ.
خداوند سبحان، شما را به سرای جاودانه و جایگاه همیشگی و نعمت و همنشینیبا پیامبران و نیکبختان فراخوانْد؛ امّا سرکشی کردید و روی گرداندید؛ و دنیا شمارا به جایگاه شوربختی و سرای مرگ و انواع ناگواریها و رنج فراخوانْد، امّاپذیرفتید، پیشدستی و شتاب کردید.حدیث 5158/2
17. اَلشَّرَفُ عِنْدَاللّهِ سُبْحانَهُ بِحُسْنِ الاَْعْمالِ لا بِحُسْنِ الاَْقْوالِ.
برتری نزد آفریدگار پاکیزه، به کارهای نیک است نه سخنان زیبا.حدیث 1924/2
18. اَقَلُّ ما یَلْزَمُکُماللّهِ تَعالی، اَنْ لا تَسْتَعینُوا بِنِعَمَهِ عَلی مَعاصیهِ.
کمترین چیزی که بر شما از سوی آفریدگار لازم است، اینکه از نعمتش برنافرمانی از او یاری نگیرید.حدیث 3330/2
19. اِنَّ اَوْلِیاءَ اللّهِ تَعالی کُلُّ
مُسْتَقْرِبٍ اَجَلَهُ؛
مُکَذِّبٍ اَمَلَهُ؛
کَثیرٌ عَمَلُهُ؛
قَلیلٌ زَلَلُهُ.
دوستان پروردگار کسانی هستند که:
مرگ خویش را نزدیک میانگارند؛
آرزو(های دراز مدتِ غیرضروری) را دروغ میشمارند؛
پرکارند؛
اندک میلغزند.حدیث 3552/2
20. اِذا رَاَیْتَاللّهَ سُبْحانَهُ یُؤْنِسُکَ بِذِکْرِهِ فَقَدْ اَحَبَّکَ.
هرگاه دیدی خداوند سبحان تو را با نام خود آرامش میبخشد، پس (بدان) تو رادوست دارد (و سپاسگزار باش).حدیث 4040/2
21. اِذا رَاَیْتَاللّهَ یُؤْنِسُکَ بِخَلْقِهِ وَ یُوْحِشُکَ مِنْ ذِکْرِهِ، فَقَدْ اَبْغَضَکَ.
هنگامی که دیدی آفریدگار پاکیزه تو را با مردم آرامش میبخشد، و از یادشهراسان میشوی، پس بدان (به خاطر کارهای زشتت) تو را دشمن میدارد. حدیث 4041/2
22. اِذا اَرادَ اللّهُ سُبْحانَهُ صَلاحَ عَبْدٍ، اَلْهَمَهُ قِلَّةَ الْکَلامِ وَ قِلَّةَ الطَّعامِ وَ قِلَّةَالـْمَنامِ.
زمانی که پروردگار خوبی بنده را بخواهد، کمگویی، کمخوری و کمخوابی را بهدل وی میاندازد.حدیث 4117/2
• خدا اندیشی
1. اُذْکُرْ عِنْدَالظُّلْمِ عَدْلَاللّهِ فیکَ، وَ عِنْدَ الْقُدْرَةِ، قُدْرَةَ اللّهِ عَلَیْکَ.
هنگام ستمگری، دادگری (و انتقامگیری) خداوند را به یاد بیاور و زمان قدرت(بر انتقام)، قدرت پروردگار (بر انتقام) را به خاطر بیاور (و با گذشت، چه بساخداوند نیز از لغزشهایت بگذرد).حدیث 2349/2
2. ذِکْرُاللّهِ رَأْسُ مالِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ رِبْحُهُ السَّلامَةُ مِنَ الشَّیْطانِ.
یاد خدا، سرمایة هر دینْباور، و بهرهاش در امان ماندن از شیطان است.حدیث 5171/2
3. کُنْ فِی الـْمَلـاءِ وَقُورًا وَ کُنْ فِیالخَلَاءِ ذَکُوراً.
در میانة ازدحام بسیار باوقار و در تنهایی، بسیار یادآور (خداوند) باش. حدیث 7145/2
4. مَنْ ذَکَرَاللّهَ، ذَکَرَهُ.
آن که یاد خدا کند، آفریدگار (نیز) یاد (و نظر لطف به) او کند. حدیث 7758/2
5. لا تَذْکُرِاللّهَ سُبْحانَهُ ساهِیًا وَ لا تَنْسَهُ لاهیًِا؛
وَ اذْکُرْهُ (ذِکْراً) کامِلاً یُوافِقُ فیهِ قَلْبُکَ لِسانَکَ وَ یُطابِقُ اءِضْمارُکَ اءِعْلانُکَ؛
وَ لَنْ تَذْکُرَهُ حَقیقَةَ الذِّکْرِ، حَتیّ لاتَنْسی نَفْسَکَ فی ذِکْرِکَ وَ تَفْقِدَها فیاَمْرِکَ.
پروردگار پاکیزه را با غفلت قلبی یاد مکن و هنگام بازی (و تفریح)، او رافراموش مکن؛ او را (چنان) جانانه یاد کن که دلت با زبانت و باطنت با ظاهرتهماهنگ باشد؛ و هرگز او را آنچنان که باید یاد نمیکنی جز آنکه فراموشکنی خودت را (هنگام) یاد او و نیابی خویش را در لحظة یاد او (و در نیایش،سراسر به او بپردازی).حدیث 10359/2
6. ثَمَرَةُ الذِّکْرِ اِسْتِنارَةُ الْقُلُوبِ.
نتیجة یاد خدا، فروغ (معنوی) دلها است.حدیث 4631/2
7. مَنْ ذَکَرَاللّه،َ اِسْتَبْصَرَ.
آن که یاد خدا کند، به (راه درست زندگی و معارف دینی) بینا شود.حدیث 7800/2
8. اَلذِّکْرُ مُجالَسَةُ الـْمَحْبُوبِ.
یاد (خدا)، همنشینی با محبوب (راستین) است.حدیث 322/2
9. اَلذِّکْرُ مِفْتاحُ الاُْنْسِ.
یاد (آفریدگار)، کلید انس (با او) است.حدیث 541/2
10. مَنْ عَمَّرَ قَلْبَهُ بِدَوامِ الذِّکْرِ، حَسُنَتْ اَفْعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الْجَهْرِ.
کسی که دلش را با یاد همیشگی خدا آباد کرد، کارهایش در آشکار و پنهان نیکوشود.حدیث 8872/2
11. لَیْسَ فِی الْجَوارِحِ اَقَلُّ شُکْرًا مِنَ الْعَیْنِ؛
فَلا تُعْطُوها سُؤْلها، فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِاللّهِ.
در میان اعضا(ی بدن)، عضوی کم سپاستر از چشم نیست؛ پس خواستههایش رابه وی ندهید تا شما را از یاد خدا روی گردان نسازد.حدیث 7519/2
• خداپروایی
1. تاجِرِاللّهَ، تَرْبَحْ.
با آفریدگار سودا کن تا سود یابی.حدیث 4461/2
2. لا یَسْعَدُ اءِمْرِءٌ اءِلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبْحانَهُ؛ وَ لا یَشْقی اءِمْرِءٌ اءِلاّ بِمَعْصِیَةِ اللّهِ.
هیچ مردی (= انسانی)، جز با پیروی (از) خداوند پاکیزه، نیکبخت و هیچ مردی(= انسانی)، جز با نافرمانی از پروردگار، شوربخت نگردد.حدیث 10848/2
3. مَنْ سَرَّهُ الْغِنی بِلامالٍ وَ الْعِزُّ بِلا سُلْطانٍ وَ الْکَثْرَةُ بِلا عَشیرَةٍ، فَلْیَخْرُجْ مِنْ ذُلِّمَعْصِیَةِ اللّهِ اءِلی عِزِّ طاعَتِهِ؛ فَاءِنَّهُ واجِدُ ذلِکَ کُلِّهِ.
کسی که (بخواهد) ثروت بدون دارایی، ارجمندی بدون پادشاهی (کردن) وبسیاری (یاوران) بدون اینکه قبیلهای داشته باشد او را شادمان کند، پس باید ازخواری سرکشی (از) خداوند به عزّت پیروی (از) او بیرون رود؛ پس همانااوست که دارای این ویژگیهاست (یا در چنین صورتی، شخص به این ویژگیهادست مییابد).حدیث 8890/2
4. مَنْ کَثُرَتْ طاعَتُهُ، کَثُرَتْ کَرامَتُهُ.
آن که پیرویاش (از خداوند) بسیار باشد، عزت و ارجمندیاش بسیار خواهدبود.حدیث 9093/2
5. مَنْ اَطاعَ اللّهَ سُبْحانَهُ لَمْ یَضُرُّهُ مَنْ اَسْخَطَ مِنَ النّاسِ.
کسی که خداوند سبحان را پیروی کرد، خشم مردم (به خاطر فرمانبرداری او ازآفریدگار یا صدور حکم حقّی) بدو زیانی نرساند.حدیث 8932/2
• روزهداری
1. کَمْ مِنْ صائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیامِهِ اءِلاَّ الظَّمَاُ.
بسا روزهداری که از روزهاش جز تشنگی نصیبی نبرد.حدیث 6955/2
2. صَوْمُ الْقَلْبِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ اللِّسانِ وَ صِیامُ اللِّسانِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ.
روزة دل (از پلیدیها)، بهتر است از روزة زبان (از گفتههای ناروا)؛ و روزةزبان بهتر است از روزة شکم(از خوردن و آشامیدن).حدیث 5890/2
3. صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا، اَنْفَعُ الصِّیامِ.
روزة نفس از لذّتهای (نامشروعِ) دنیا، سودمندترین نوع روزه است.حدیث 5874/2
4. صِیامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فِیالا´ثامِ، أَفْضَلُ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ.
روزة (= بازداشتن) دل از اندیشیدن در گناهان، برتر است از روزة شکم از(خوردن) غذا.حدیث 5873/2
• قرآنخوانی
1. اِنْتَفِعُوا بِبَیانِ اللّهِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَواعِظِ اللّهِ، وَاقْبَلُوا نَصیحَةَ اللّهِ؛ فَاِنَّاللّهَ قَدْاَعْذَرَاِلَیْکُمْ بِالْجَلِیَّةِ وَ اَخَذَ عَلَیْکُمْ الْحُجَّةَ؛ وَ بَیَّنَ لَکُمْ مَحابَّهُ مِنَ الاَْعْمالِ وَمَکارِهَهُ مِنْها، لِتَتَّبِعُوا هذِهِ وَ تَجْتَنِبُوا هذِهِ.
از بیان خداوند بهره برید، پندهایش را بنیوشید و نصایحش را پذیرا باشید؛ چه،خداوند، با بیان روشنگرش، راه هر توجیهی را بر شما بسته است و اتمام حجّتکرده است؛ و آنچه را که خوش یا ناخوش دارد، آشکارا از هم جدا ساختهاست، تا از یکی پیروی کنید و از دیگری اجتناب ورزید.خطبة 175/1
2. بَحْرٌ، لا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ
وَ عُیُونٌ لا یَنْضِبُها اَلْماتِحُونَ.
قرآن، آن دریاست که هرچه از آبش ببرند، پایان نگیرد؛
چشمهساری است که هرچه از آن برگیرند، فرو نخشکد.خطبة 189/1
3. اِنَّ الْقُرْآنَ، ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ لا تَفْنی عَجائِبُهُ وَ لا تَنْقَضی غَرائِبُهُ وَلاتُکْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ.
همانا قرآن (کتابی است که) ظاهرش زیبا و (دانش) درونش ژرف است.شگفتیهایش بیپایان و تازههایش فرجامی ندارد؛ (پردههای) تاریکیها(یفکری)، جز با یاری آن گشوده نمیشود.حدیث 3578/2
4. اِنَّ هذَا الْقُرْآنُ، هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ؛ وَ الْهادی الَّذی لا یُضِلُّ وَالـْمُحَدِّثُ الَّذی لا یَکْذِبُ.
همانا این قرآن، اندرزگویی است که فریب نمیدهد؛ رهنمونی است که (پیروشرا) گمراه نمیکند و گویندهای است که دروغ نمیگوید.حدیث 3591/2
5. لاتَسْتَشْفینَ بِغَیْرِ الْقُرْآنِ؛ فَاِنَّهُ مِنْ کُلِّ داءٍ شافٍ.
از غیر قرآن، شفا(ی بیماریهای فکری) مجویید؛ همانا او درمانگر تمامیدردهاست.حدیث 10316/2
6. لَیْسَ لاَِحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ فاقَةٍ وَ لا لاَِحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ غِنیً.
نه کسی پس از (فراگیری معارف) قرآن نیازمند (معنویات) خواهد بود و نهکسی پیش از (فراگیری معارف) آن، بینیاز است.حدیث 7495/2
• معاداندیشی
أ . مرگ
1. وَاعْلَمْ اَنَّکَ... طَریدُ الـْمَوْتِ الَّذی لایَنْجُوا مِنْهُ هارِبُهُ، وَ لا یَفُوتُهُ هارِبُهُ، وَلابُدَّ اَنَّهُ مُدْرِکُهُ، فَکُنْ مِنْهُ عَلی حَذَرٍ اَنْ یُدْرِکَکَ وَ اَنْتَ عَلی حالٍ سَیِّئَةٍ.
پسرم! بدان تو... شکار مرگی هستی که گریزنده از آن نرهد؛ و آن را که جویدبدو رسد و از دست ندهد و ناچار پنجه برتو خواهد افکند، پس بترس از آنکهتو را بیابد و در حالتی ناخوشایند قرارگیری.نامة 31/1
2. مَوْتُ الاَْبْرارِ راحَةٌ لاَِنْفُسِهِمْ وَ مَوْتُ الْفُجّارِ راحَةٌ لِلْعالَمِ.
مرگنیکان، آسودگی روانشان است و مرگ تبهکاران... آسودگی جهان.حدیث 19137/4
3. مَنْ اَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِالـْمَوْتْ، رَضِیَ مِنَ الدُّنْیا بِالْکَفافِ.
آنکه بسیار یاد مرگ کند، از دنیا به اندازة رفع نیازهایش خرسند است. حدیث 19163/4
4. اَشَدُّ النّاسِ نَدَمًا عِنْدَالـْمَوْتِ، اَلْعُلَماءُ غَیْرُ الْعامِلینَ.
پشیمانترینِ مردم هنگام مرگ، دانشوران بیعمل هستند.حدیث 3198/2
5. عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِیَ الـْمَوْتَ وَ هُوَ یَرَی الـْمَوْتی.
از کسی درشگفتم که مردگان را میبیند و مرگ را فراموش کرده است.حکمت 126/1
6. اِنَّ اَمْراً لا تَعْلَمْ مَتی یَفْجَاُکَ، یَنْبَغی اَنْ تَسْتَعِدَّ لَهُ قَبْلَ اَنْ یَغْشاکَ.
کاری را که نمیدانی چه زمانی غافلگیرت میکند، سزاوار است پیش از آن کهتو را فراگیرد، مهیایش باشی.حدیث 3468/2
7. نَفَسُ الـْمَرْءِ خُطاهُ اِلی اَجَلِهِ.
دَم برآوردن آدمی، گامهای او به سوی مرگ خویش است.حکمت 74/1
8. لَمـّا سُئِلَ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ لِلْمَوْتِ:
ـ : اَداءُ الْفَرائِضِ، وَ اجْتِنابُ الْـمَحارِمِ، وَ الاِْشْتِمالُ عَلَی الـْمَکارِمِ؛ ثُمَّلایُبالی اَوْقَعَ عَلَی الـْمَوْتِ، اَمْ وَقَعَ الـْمَوْتُ عَلَیْهِ.
هنگامی که از حضرت معنای «مهیّای مرگ بودن» را پرسیدند، فرمود:
«انجام واجبات، دوری از حرامها و رسیدن به ارزشها؛ پس (در این حال)اهمیّتی نمیدهد مرگ بر او فرود آید یا او بر مرگ.»حدیث 19209/4
9. اَشَدُّ مِنَ الـْمَوْتِ، طَلَبُ الْحاجَةِ مِنْ غَیْرِاَهْلِها.
بدتر از مرگ، نیاز بردن نزد نااهلان است.حدیث 3213/2
10. فَاِنَّکُمْ لَوْعایَنْتُمْ ما قَدْ عایَنَ مَنْ ماتَ مِنْکُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَاَطَعْتُمْ. وَلکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ ما قَدْ عایَنُوا. وَ قَریبٌ ما یُطْرَحُ الْحِجابُ... .
همانا اگر آنچه مردگان شما دیدند، میدیدید، ناشکیبایی میکردید ومیترسیدید، و (سخن حق را) میشنیدید و فرمان میبردید؛ امّا آنچه (آنان) بهچشم خویش دیدند بر شما پوشیده است و زودا که پرده فرو افتد.
خطبة 20/1
11. اُوصیکُمْ بِذِکْرِ الـْمَوْتِ وَ اِقْلالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ کَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمّا لَیْسَیُغْفِلُکُمْ.
شما را سفارش میکنم به یادآوری مرگ و کمی غفلت از آن؛ و چگونه ازچیزی غفلت میکنید که از شما غافل نیست!خطبة 188/1
ب . رستاخیز
1. اءِنَّ اَمامَکَ عَقَبَةً کَؤُودًا اَلْـمُخِفُّ فیها اَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِیءُعَلَیْها اَقْبَحُ اَمْراً مِنَ الْمُسْرِعِ؛ اءِنَّ مَهْبَطَها بِکَ لا مَحالَةَ عَلی جَنَّةٍ أَوْ نارٍ.
همانا، برابرت گردنهای است که درآن، سبکبار حالش نیکوتر از گرانبار وآهستهرو کارش زشتتر از شتابگر است. همانا فرودگاه شما، ناگزیر در بهشت یادوزخ خواهد بود.حدیث 3588/2
2. عِنْدَ مُعایَنَةِ أَهْوالِ الْقِیامَةِ، تَکْثُرُ مِنَ الـْمُفَرِّطینَ اَلنَّدامَةُ.
هنگام دیدن هراسهای رستاخیز، کوتاهیکنندگانِ (وظایف دینیِ) بسیاریپشیمان خواهند شد.حدیث 6220/2
3. اِحْذَرُوا یَوْماً تُفْحَصُ فیهِ الاَْعْمالُ؛ وَ تَکْثُرُ فیهِ الزِّلْزالُ وَ تَشیبُ فیهِ الاَْطْفالُ.
از روزی پروا کنید که در آن از کردهها پرسیده میشود؛ زمینلرزهها در آنبسیار است و کودکان در آن پیرِ فرتوت میشوند.حدیث 2629/2
ج . دوزخ
1. اَلنّارُ غایَةُ الـْمُفَرِّطینَ.
دوزخ، فرجام کوتاهیکنندگان (از انجام وظایف دینی) است.حدیث 478/2
2. اَلنّاجُونَ مِنَ النّارِ قَلیلٌ لِغَلَبَةِ الْهَوی وَ الضَّلالِ.
به خاطر چیرگی هوی (و هوس) و گمراهی، رهایییافتگان از دوزخاندکاند.حدیث 1720/2
3. نارٌ شَدیدٌ کَلَبُها، عالٍ لَجَبُها، ساطِعٌ لَهَبُها، مُتَاَجِّجٌ سَعیرُها، مُتِغَیِّظٌ زَفیرُها،بَعیدٌ خُمُودُها، ذاکٍ وَ قُودُها، مُتِخَوِّفٌ وَعیدُها.
آتشی که گزیدنش سخت، صدایش بلند، زبانهاش آشکار، شعلهاش فروزان،آواز گوشخراشش خشمناک، (زمان یا احتمال) خاموشیاش دور، آتشزنندةهیمهاش (که پیکرهای آدمیان است) و تهدیدش هراسانگیز است.حدیث 9995/2
4. لا یَظَعْنَ مُقیمُها، وَ لا یُفادی أَسیرُها وَ لا تُقْصَمُ کُبُولُها، وَ لامُدَّةَ لِلدّارِ فَتَفْنیوَ لا أجَلَ لِلْقَوْمِ فَیُقْضی.
ساکنش بیحرکت است (و نمیتواند از آن خارج شود)؛ اسیرش (برای رهاییخویش) تاوان نمیدهد؛ بندهای گرانش شکسته نمیشود؛ زمانش پایان نمییابدو مرگشان فرا نمیرسد (تا از شکنجه رها شوند).حدیث 10892/2
5. اَلا وَ اءِنّی لَمْ اَرَکَالْجَنَّةِ نامَ طالِبُها وَ لا کَالنّارِ هارِبُها.
آگاه باشید! من چیزی همانند بهشت ندیدم که تقاضاگر آن بخسبد وچیزیهمانند آتش ندیدم که گریزانش خفته باشد.حدیث 2761/2
6. کُلُّ بَلاءٍ دُونَ النّارِ عافِیَةٌ.
هر گزندی جز آتش (دوزخ و در برابرش) تندرستی به شمار میآید.حدیث 6909/2
د . بهشت
1. وَ لَذَهِلَتْ بِالْفِکْرِ فی اِصْطِفاِِ اَشْجارٍ غُیِّبَتْ عُرُوقُها فی کَثْبانِ الْمِسْکِ عَلیسَواحِلِ اَنْهارِها، وَ فی تَعْلیقِ کَبائِسِ اللُّوْلُؤِ الرَّطْبِ فی عَسالیجِها وَ اَفْنانِها...وَ یُطافُ عَلی نُزّالِها فی اَفْنِیَةِ قُصُورِها بِالاَْعْسالِ الْمُصَفَّقَةِ وَ الْخُمُورِالْمُرَوَّقَةِ...
با اندیشیدن در آهنگ برخورد درختانی که بر ساحل جویباران بهشتی، درتلهای مُشک ریشه دارند و درآویختگی خوشههای مروارید به شاخههاینازک و ضخیم، و... در همان حال، ساقیان و شاهدان با جامهای عسل ناب و میپالوده، پیرامون فرودآمدگان بر ایوان کوشکهای بهشتی، میگردند و میچرخند... .خطبة 164/1
2. اَلْجَنَّةُ جَزاءُ الْمُطیعِ.
بهشت، پاداش فرمانبر (خداوند) است.حدیث 417/2
3. اِنَّ لاَِنْفُسِکُمْ اَثْماتًا، فَلا تَبیعُوها اِلاّ بِالْجَنَّةِ.
همانا برای جانهایتان بهایی (بسیار زیاد) است، پس آنها را جز به بهشتنفروشید.حدیث 3473/3
4. لا تَحْصُلُ الْجَنَّةُ بِالـتَّمَنّی.
بهشت، با آرزو به دست نمیآید.حدیث 10566/2
• نمازگزاری
1. اَلصَّلوةُ تَسْتَنْزِلُ (تَنْزِلُ) الرَّحْمَةَ.
نماز، رحمت و آمرزش (خداوند) را فرود میآورد.حدیث 2214/2
2. اَلصَّلوةُ حِصْنُ الرَّحْمنِ وَ مِدْحَرَةُ الشَّیْطانِ.
نماز، دژی است (نگاهبان) از یورشهای شیطان.حدیث 2212/2
3. لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلّی ما یَغْشاهُ مِنَ الرَّحْمَةِ، لَما رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ السُّجُودِ.
اگر نمازگزار از آمرزشی که وی را فرا میگیرد آگاهی داشته باشد، سرش را ازسجده بلند نمیکرد.حدیث 7592/2
4. مَنْ رَغِبَ فیما عِنْدَاللّهِ، کَثُرَ (أَکْثَرَ) سُجُودُهُ وَ رُکُوعُهُ.
کسی که به آنچه نزد خداست گرایش داشته باشد، سجدهها و رکوعش بسیارخواهد شد.حدیث 9127/2
5. لا یُقَرِّبُ مِنَ اللّهِ سُبْحانَهُ اءِلاّ کِثْرَةُ السُّجُودِ وَ الرُّکُوعِ.
(چیزی) جز بسیاری رکوع و سجدهها، (آدمی را) به خداوند سبحان نزدیکنمیسازد.حدیث 10888/2
• نیایش
1. اءِجْعَلْ لِنَفْسِکَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّهِ سُبْحانَهُ اَفْضَلَ الـْمَواقیتِ وَ الاَْقْسامِ.
بهترین زمانها و بهرهها را برای (سیرابی) جان (تشنه)ات میان خودت و خدایسبحان قرارده.حدیث 2445/2
2. اءِذا اَحَبَّ اللّهُ عَبْداً، اَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبادَةِ.
هرگاه یزدان بندهای را (به خاطر کارهای نیکش) دوست بدارد، پرستش نیکو رابه وی الهام کند.حدیث 4066/2
3. کَیْفَ یَجِدُ لَذَّةَ الْعِبادَةِ مَنْ لا یَصُومُ عَنِ الْهَوی.
کسی که از (انجام) خواستههای ناروا بازنمیایستد، چگونه لذت عبادت رامییابد؟!حدیث 6985/2
4. مَنْ قامَ بِشَرائِطِ الْعُبُودِیَّةِ، اُهِّلَ لِلْعِتْقِ.
آن که شرایط بندگی را مراعات کند، سزاوار آزادی (از غل و زنجیرهایدنیاپرستی و شکنجههای آن جهان) است.حدیث 8529/2
5. خادِعْ نَفْسَکَ عَنِ الْعِبادَةِ وَارْفُقْ بِها وَ خُذْ عَفْوَها وَ نِشاطَها؛ اءِلاّ ما کانَمَکْتُوبًا مِنَ الْفَریضَةِ، فَاِنَّهُ لابُدَّ مِنْ اَدائِها.
برای (وادار کردن) نفْست به نیایش (راههای گوناگون چاره را بیازمای و) او رامفریب، با وی نرمی کن و جز از آنچه از (عبادتهای) واجب که بر او نوشتهشده و ناگزیر باید انجام دهد، از او بگذر و (زمان) سرزندگیاش را دریاب (تاهنگامی که آرزومند عبادت است، نفْس را به انجام مستحبات واداری).حدیث 5064/2
6. اَفْضَلُ الْعِبادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.
برترین پرستش، پاکدامنی شکم و شرمگاه (از حرام) است.حدیث 3034/2
7. فَلا یُقَنِّطَنَّکَ اِبْطاءُ اِجابَتِهِ... وَ رُبَّما اُخِّرَتْ عَنْکَ الاِْجابَةُ لِیَکُونَ ذلِکَ اَعْظَمَلاَِجْرِ السّائِلِ وَ اَجْزَلَ لِعَطاءِ الاَْمِلِ.
وَ رُبَّما سَاَلْتَ الشَّیْءَ فَلا تُوْتاهُ وَ اُوتیتَ خَیْراً مِنْهُ عاجِلاً او آجلاً اَوْ صُرِفَعَنْکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَکَ فَلَرُبَّ اَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فیهِ هَلاکُ دینِکَ لَوْ اُوتیتَهُ.
هرگز مباد که درنگ در پاسخ دعا، نومیدت کند... بسا که پاسخ را پس افکنَد، تااجر درخواست کننده را فزونی بخشد و دهش به آرزومند را سنگینتر کند.
و چه بسا، که تو چیزی از او میطلبی و او ندهد و چیز ارجمندتری را ـ هم اکنونیا درآینده ـ ارزانیت دارد یا مصلحتت را در نبخشیدن بداند، که بسیار باشد کهآنچه را تو طلب کنی، هلاکت دینت را در خود داشته باشد.نامة 31/1
8. ما کانَ اللّهُ و... لالِیَفْتَحَ عَلی عَـبْدٍ بابَ الدُّعاءِ وَ یُغْلِقَ عَنْهُ بابَ الاِْجابَةِ.
شدنی نیست که خداوند... دعا را در بگشاید و پذیرش را در فروبندد.حکمت 436/1
9. اَعْجَزُ النّاسِ، مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ.
ناتوانترینِ مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان است.حدیث 3080/2
10. اِنَّ دَعْوَةَ الـْمَظْلُومِ مُجابَةٌ عِنْدَاللّهِ سُبْحانَهُ؛ لاَِنَّهُ یَطْلُبُ حَقَّهُ وَاللّهُ تَعالیاَعْدَلُ اَنْ یَمْنَعَ ذا حَقٍّ حَقَّهُ.
همانا دعای مظلوم نزد خداوند سبحان پذیرفته است؛ زیرا او حقش را میطلبد وآفریدگار بلندمرتبه، دادگرتر از آن است که حقِ صاحب حقی را به اوندهد.حدیث 3498/2
11. اِنَّ کَرَمَ اللّهِ سُبْحانَهُ، لا یَنْقُضُ حِکْمَتَهُ، فَلِذلِکَ لایَقَعُ الاِْجابَةُ فی کُلِّ دَعْوَةٍ.
لطفِ خداوند سبحان (که میتواند هرچه آدمی میخواهد به وی دهد)، دانشِراستین او را (که چه چیز به مصلحت نیایشگر است) در هم نمیشکند؛ بهخاطرهمین، همة دعاها پذیرفته نمیشود (زیرا انسان گاه چیزی را میخواهد که بهمصلحت این یا آن جهان وی نیست).حدیث 3478/2
12. رُبَّما سَاَلْتَ الشَّیْءَ فَلَمْ تُعْطَهُ وَ اُعْطیتَ خَیْراً مِنْهُ.
چه بسا چیزی را بخواهی و (خداوند) به تو ندهد، و بهتر از آن به توبدهند.حدیث 5371/2
13. لا تَسْبَطِیءُ اِجابَةَ دُعائِکَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَریقَهُ بِالذُّنُوبِ.
درحالی که راه اجابت دعا را با گناهان بستهای، پاسخ (مثبت نگرفتنات) را دورمشمار.حدیث 10329/2
• هدایتپذیری
1. اَفْضَلُ السُّبُلِ، اَلرُّشْدُ.
برترین راهها، رهیابی به حق است.حدیث 2916/2
2. بِالْهُدی یَکْثُرُ الاْءِسْتِبْصارُ.
با راه راست پیمودن، بینایی (آدمی به مسائل دینی) افزون میشود.
حدیث 4186/2
3. هُدِیَ مَنْ اَخْلَصَ اءیمانَهُ.
کسی که اسلامش نیکو باشد، ره یافته است.حدیث 10014/2
4. قَدْ دُلِلْتُمْ اءِنْ اِسْتَدْلَلْتُمْ.
اگر در جستجوی ره باشید، راه به شما نشان داده شده است.حدیث 6684/2
5. کَفاکَ مِنْ عَقْلِکَ ما اَبانَ لَکَ رُشْدَکَ مِنْ غَیِّکَ.
(برایارزشمندی) خِرَدت همین بس، که راه رشد تو را از گمراهی به تو آشکارکند.حدیث 7078/2
6. لَقَدْ بُصِّرْتُمْ اءِنْ اَبْصَرْتُمْ وَ اُسْمِعْتُمْ اءِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِیْتُمْ اءِنْ اءِهْتَدَیْتُمْ.
همانا (با خِرَدی که دارید و پیامبرانی که خداوند فرستاد) اگر بینایی جویید، بیناشدهاید و اگر گوش فرا دارید، شنوانیده شدهاید و اگر ره یابید، رهنمونشدهاید.حدیث 7346/2
7. مَنْ اِهْتَدی بِهُدی اللّهِ، اَرْشَدَهُ.
کسی که راه راست را با راهنمایی آفریدگار بخواهد، یزدان وی را رهنمون باشد.حدیث 8071/2
منبع:
حرفهای فیروزهای
(مجموعه از چشم انداز امام علی (ع))
گزینش و ترجمه: حسین سیّدی ساروی
به سفارش کانون اندیشه جوان
ناشر: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر