اسماعیل خلیلی Esmaeil Khalili

با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن

اسماعیل خلیلی Esmaeil Khalili

با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن

آیین‌ کشورداری‌ در عرصه‌ سیاست‌ و اجتماع‌ از منظر حضرت علی (ع)

. وحدت‌ و اتحاد

از دیدگاه‌ امام(ع) وحدت‌ و اتحاد از عناصر اصلی‌ حکومت‌ و اداره‌ کشوراست‌. آن‌ حضرت‌ فراوان‌ بر حفظ‌ آن‌ تأکید دارند و آن‌ را نعمتی‌ الاهی‌میدانند که‌ هیچ‌ قیمتی‌ بر آن‌ نمی‌توان‌ نهاد.

خدای‌ سبحان‌ بر جماعت‌ این‌ امت‌ منت‌ نهاد، آن‌گاه‌ که‌ میانشان‌ عقد الفت‌بست‌؛ الفتی‌ که‌ در سایه‌ آن‌ قدم‌ می‌زدند و در پناه‌ آن‌ می‌آرمیدند؛ همراه‌ بانعمتی‌ که‌ هیچ‌ یک‌ از آفریدگان‌ بهای‌ آن‌ ندانند،زیرا بهایش‌ از هر بهایی‌ بیش‌است‌ و ارجش‌ از هر ارجمندی‌ برتر.

امام(ع) به‌ مردم‌ متفرِ و پراکنده عصر خود، گذشته نه‌ چندان‌ دورمسلمانان‌ را یاد آوری‌ می‌کند و می‌فرماید:

بنگرید که‌ حال‌ آنان‌ چگونه‌ بود آن‌ هنگام‌ که‌ جماعت‌شان‌ متفق‌ بود ـ همه‌ با هم‌ ائتلاف‌ واتحاد داشتند.دل‌ها به‌ هم‌ نزدیک‌ بود و دست‌هامددکار هم‌ بودند و شمشیرها پشت‌ و پناه‌ یکدیگر. دیده‌ها به‌ یک‌ سودوخته‌، تصمیم‌ها و اراده‌ها در پی‌ یک‌ چیز و یگانه‌ بود.

امام(ع) می‌افزاید:

آیا آنان‌ آن‌ هنگامی‌ که‌ چنین‌ بودند، مهتران‌ روی‌ زمین‌ نبودند و بر جهان‌فرمانروایی‌ نمی‌کردند؟

از دیدگاه‌ امام(ع)، اختلاف‌ و افتراق‌ و جناح‌ بندی‌، لباس‌ عزت‌ و کرامت‌و قدرت‌ را از تن‌ آنان‌ به‌ در کرد و آنان‌ را پراکنده‌ ساخت‌.

چون‌ میانشان‌ جدایی‌ افتاد و الفت‌ به‌ پراکندگی‌ انجامید و سخن‌ها ودل‌هاشان‌ گونه‌ گون‌ گردید و از هم‌ جدا شدند و حزب‌ و جناح‌ تشکیل‌ دادند وهرکدام‌ به‌ حزب‌ و جناحی‌ گرایید، خدا لباس‌ کرامت‌ خود را از تنشان‌ به‌ درآورد و نعمت‌ گسترده خویش‌ را از دستشان‌ به‌ در کرد.

عوامل‌ و انگیزه‌های‌ اختلاف‌

از جمله‌ انگیزه‌های‌ اختلاف‌ از نگاه‌ امام(ع) عبارتند از:

أ . هوای‌ نفس‌ و دنیاگرایی‌

امام‌ علی(ع) می‌فرماید:

شما همه‌ برادران‌ دینی‌ هستید. چیزی‌ جز ناپاکی‌ درون‌ و زشتی‌ باطن‌،میان‌ شما جدایی‌ نیفکنده‌ است‌. از این‌ روست‌ که‌ یکدیگر را در اموریاری‌ نمی‌کنید و خیر یکدیگر را نمی‌خواهید و به‌ یکدیگر چیزی‌نمی‌بخشید و با هم‌ دوستی‌ نمی‌ورزید. شما را چه‌ شده‌ است‌ که‌ بارسیدن‌ به‌ مقدار کمی‌ از دنیا شادمان‌ می‌شوید ....

ب‌. شیطان‌.

امام‌ می‌فرماید: شیطان‌ راه‌ خود را برایتان‌ هموار نموده‌ است‌. می‌خواهدگره‌ رشته ایمانتان‌ بگسلد و به‌ جای‌ اتحاد کارتان‌ را به‌ تفرقه‌ کشاند و فتنه‌ وفساد برانگیزاند.

حضرت(ع) می‌فرماید:

باید به‌ وسوسه‌ها و افسون‌های‌ شیطان‌ توجهی‌ نکرد و نصیحت‌ و اندرزخیرخواهان‌ را شنید و آن‌ را به‌ گوش‌ جان‌ سپرد.

2. امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر

یکی‌ از مهم‌ترین‌ مسائلی‌ که‌ در تنظیم‌ حیات‌ اجتماعی‌ مسلمانان‌ نقش‌اساسی‌ دارد، جنبه مسؤولیت‌ عمومی‌ و همگانی‌ مردم‌ است‌ که‌ از آن‌ با عنوان‌«امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر» یاد می‌شود. امام‌ علی(ع) درباره این‌ دو فریضه‌تأکید فراوانی‌ دارند و توجه‌ و عنایت‌ به‌ آن‌ دو را در عرصه سیاسی‌ و اجتماعی‌شهروندان‌ ضرور و لازم‌ می‌دانند و می‌فرمایند:

کسی‌ که‌ سه‌ چیز در او باشد دنیا و آخرتش‌ سالم‌ است‌: امر به‌ معروف‌کند و خود نیز پذیرای‌ آن‌ باشد؛ نهی‌ از منکر کند وخود نیز پذیرا باشد؛حدود الهی‌ را نگهداری‌ کند.

پیامدهای‌ ترک‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر

آن‌ حضرت‌ پیامدهای‌ ترک‌ و یا کم‌ توجهی‌ به‌ این‌ دو فریضه‌ را به‌کارگزاران‌ و عامه‌ مردم‌ تذکر می‌دادند. اکنون‌ برخی‌ از آن‌ پیامدها را ازدیدگاه‌ آن‌ حضرت‌ بر می‌شماریم‌:

أ . تسلط‌ اشرار

امام‌ علی(ع) می‌فرماید:

امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را ترک‌ نکنید که‌ بدترین‌ کسانتان‌ بر شماسروری‌ یابند (مسلط‌ شوند).

ب‌ . به‌ اجابت‌ نرسیدن‌ دعا

حضرت‌ می‌فرماید:

(بعد از ترک‌ آن‌ دو) هر چه‌ دعا کنید به‌ اجابت‌ نمی‌رسد.

ج‌. گسترش‌ فساد در جامعه‌

امام(ع) فرموده‌ است‌:

فساد آشکار شده‌ است‌ و کسی‌ نیست‌ که‌ زشتکاری‌ها را دگرگون‌ کند وبزهکاران‌ را مهار نماید.

د. دوری‌ از رحمت‌ خداوند

از دیدگاه‌ امام(ع) اگر گذشتگان‌ دچار لعن‌ و نفرین‌ و عذاب‌ خداوند شدندو به‌ سقوط‌ و انحطاط‌ گرفتار آمدند، جز به‌ سبب‌ ترک‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ ازمنکر نبوده‌ است‌.

البته‌ ذکر این‌ نکته‌ را نیز فرو نگذاریم‌ که‌ توجه‌ به‌ این‌ دو و رواج‌ آن‌ها درجامعه‌ پیامدهای‌ مثبتی‌ در پی‌ دارد؛ چنان‌ که‌ امام(ع) می‌فرماید:

کسی‌ که‌ امر به‌ معروف‌ کند، پشت‌ مؤمنان‌ را محکم‌ کرده‌ است‌.

نکته‌

تلقی‌ رایج‌ از امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر غالباً خُرد و محدود است‌ و آن‌را منحصر به‌ محدوده احکام‌ عبادی‌ و پاره‌ای‌ از مسائل‌ پیش‌ پا افتادهاجتماعی‌ کرده‌ است‌؛ حال‌ آن‌که‌ از نظر امام(ع) معروف‌ هر کردار و رفتار واعتقاد پسندیده‌ای‌ است‌ که‌ عقل‌ سلیم‌ انسان‌ بدان‌ حکم‌ کند و قرآن‌ و سنت‌ آن‌را تایید نماید. از این‌ منظر هر خیر و خوبی‌ در دامنه‌ معروف‌می‌گنجد ...».

3. عدالت‌ و پرهیز از ظلم‌

عدالت‌، محوری‌ترین‌، استوارترین‌، بنیادی‌ترین‌، و شامل‌ترین‌ مسأله‌سیاست‌ و حکومت‌ علوی‌ است‌. نام‌ مقدس‌ امام(ع) آن‌ چنان‌ با عدالت‌ درآمیخته‌ که‌ علی‌، عدالت‌ را تداعی‌ می‌کند و عدالت‌، علی‌ را. عدالت‌ آمیزه‌هماره‌ زندگی‌ علی(ع) بود و او در راه‌ اجرای‌ عدالت‌ و گسترش‌ قسط‌ْ شهدشهادت‌ نوشید.

آن‌ حضرت‌ عدل‌ را «مایه‌ حیات‌»، «معیار امور زندگی‌»، «موجب‌ آبادانی‌کشور»، «اصلاح‌ امور شهروندان‌»، «نزول‌ برکت‌»، «گسترش‌ رحمت‌»، «لازمه‌حاکمیت‌ و فرمانروایی‌»، «حفظ‌ نظام‌»، «ثبات‌ دولت‌» و «پیروزی‌ و غلبه‌ بردشمن‌» می‌داند.

به‌ همین‌ مناسبت‌ است‌ که‌ امام(ع) عدل‌ راحتی‌ از جود و بخشش‌ نیز بهترمی‌داند. آن‌جا که‌ کسی‌ از حضرتش‌ پرسید: اَیّما اَفْضَل‌ُ العَدْل‌ُ اَوِالجود؟ امام‌ به‌ دودلیل‌ فرمود عدل‌ از جود شریف‌تر و با فضیلت‌تر است‌.

استاد شهید مطهری‌ دو دلیل‌ در کلام‌ امام(ع) را چنین‌ بیان‌ کرده‌ است‌:

1. عدل‌ جریان‌ها رادر مجرای‌ طبیعی‌ خود قرار می‌دهد، اما جودْ جریان‌هارا از مجرای‌ طبیعی‌ خود خارج‌ می‌سازد.

2. عدالت‌ قانونی‌ است‌ عام‌ و کلی‌ و شامل‌ که‌ همه‌ اجتماع‌ را در بر می‌گیردو بزرگ‌ راهی‌ است‌ که‌ همه‌ باید از آن‌ بروند، اما جود و بخشش‌ یک‌ حالت‌استثنایی‌ و غیر کلی‌ است‌ که‌ نمی‌شود رویش‌ حساب‌ کرد...

امام(ع) به‌ استاندار حکومتش‌ دستور می‌دهد که‌:

باید محبوب‌ترین‌ کارها در نزد تو، کارهایی‌ باشد که‌ با میانه‌ روی‌سازگارتر بود و با عدالت‌ دمسازتر و خشنودی‌ رعیت‌ را در پی‌ داشته‌باشد ...

گسترش‌ عدالت‌ در نگاه‌ امام(ع) از همه‌ چیز لذت‌ بخش‌تر و زیباتر است‌.حضرت‌ می‌فرماید:

باید که‌ بهترین‌ مایه‌ شادمانی‌ والیان‌ بر پای‌ داشتن‌ عدالت‌ در شهرهاباشد.

شیوه‌ رفتاری‌ حضرت‌ نیز از همان‌ روز اول‌ حکومتش‌ مبتنی‌ بر عدالت‌ بین‌مردم‌ بود؛ چنان‌ که‌ در دو مین‌ روز از حکومتش‌ در مسجد و در حضور مردم‌فرمود:

به‌ خدا سوگند آن‌چه‌ از عطایای‌ عثمان‌ و آن‌چه‌ بیهوده‌ از بیت‌المال‌مسلمین‌ به‌ این‌ و آن‌ بخشیده‌، اگر بیابم‌ به‌ صاحبش‌ باز می‌گردانم‌؛ هرچند آن‌ را مهریه‌ زنان‌ کرده‌ باشند و یا بهای‌ کنیزکان‌ قرارداده‌ باشند؛زیرا در عدالت‌ و دادگری‌ گشایش‌ است‌ ....

آن‌ حضرت(ع) حتی‌ درباره‌ قاتلش‌ هم‌ تأکید فراوان‌ داشت‌ که‌ مبادا به‌عنوان‌ این‌که‌ امیرالمؤمنین‌ کشته‌ شده‌ است‌ خون‌ مسلمانی‌ ریخته‌ شود. امام‌ درنامه‌ای‌ که‌ برای‌ دو فرزند عزیز خود، امام‌ حسن(ع)، و امام‌ حسین(ع) نوشته‌اندچنین‌ فرموده‌اند:

ای‌ فرزندان‌ عبدالمطلب‌، نبینم‌ که‌ در خون‌ مسلمانان‌ فرورفته‌ باشید وبانگ‌ بر آورید که‌ امیرالمؤمنین‌ کشته‌ شد. بدانید که‌ نباید به‌ قصاص‌خون‌ من‌ جز قاتلم‌ کشته‌ شود. بنگرید اگر من‌ از این‌ ضربت‌ که‌ او زده‌است‌ کشته‌ شوم‌ شما نیز یک‌ ضربه‌ بر او زنید.

امام(ع) در اجرای‌ عدالت‌ و مبارزه‌ با ظلم‌ هیچ‌ مصلحتی‌ را در نظرنمی‌گرفت‌. به‌ تعبیر استاد شهید مطهری‌:

تبعیض‌ و رفیق‌ بازی‌ و باندسازی‌ و دهان‌ها را بالقمه‌های‌ بزرگ‌ بستن‌ ودوختن‌، همواره‌ ابزار لازم‌ سیاست‌ قلمداد شده‌ است‌. اکنون‌ مردی‌زمامدار و کشتی‌ سیاست‌ را ناخدا شده‌ است‌ که‌ دشمن‌ این‌ ابزار است‌.هدف‌ و ایده‌اش‌ مبارزه‌ با این‌ نوع‌ سیاست‌ بازی‌ است‌.

استاد شهید در ادامه‌ می‌افزاید:

دوستان‌ خیر اندیش‌ امام(ع) به‌ حضور حضرتش‌ آمدند و بانهایت‌خلوص‌ و خیرخواهی‌ تقاضا کردند که‌ به‌ خاطر مصلح‌ مهم‌تر، انعطافی‌در سیاست‌ خود پدید آورد. آنان‌ پیشنهاد کردند که‌ خودت‌ را از سر این‌هوچی‌ها راحت‌ کن‌. «دهن‌ سگ‌ به‌ لقمه‌ای‌ دوخته‌ به‌». این‌ها افرادمتنفذی‌ هستند. بعضی‌ از این‌ها از شخصیت‌های‌ صدر اولند. تو فعلاًدر مقابل‌ دشمنی‌ مانند معاویه‌ قرارداری‌ که‌ ایالتی‌ زرخیز مانند شام‌ رادر اختیار دارد. چه‌ مانعی‌ دارد که‌ به‌ خاطر «مصلحت‌» فعلاً موضوع‌مساوات‌ و برابری‌ را مسکوت‌ بگذاری‌.

امام(ع) در جواب‌ فرمود:

آیا مرا فرمان‌ می‌دهید که‌ پیروزی‌ را طلب‌ کنم‌ به‌ ستم‌ کردن‌ بر کسی‌ که‌زمامدار او شده‌ام‌؟ به‌ خدا سوگند چنین‌ نکنم‌ تا شب‌ و روز از پی‌ هم‌آیند و در آسمان‌ ستاره‌ای‌ از پیش‌ ستاره‌ دیگر طلوع‌ کند. اگر این‌ اموال‌از آن‌ من‌ بود، باز هم‌ آن‌ را به‌ تساوی‌ میانشان‌ تقسم‌ می‌کردم‌. پس‌چگونه‌ چنین‌ نکنم‌، در حالی‌ که‌ مال‌ از آن‌ خداوند است‌.

4. آزادی‌ و تأمین‌ آن‌ برای‌ همه‌ شهروندان‌

اصل‌ اول‌ درباره‌ هر انسانی‌ نسبت‌ به‌ انسان‌ دیگر، آزادی‌ است‌ و این‌ ازحقوق‌ ذاتی‌ است‌ و نه‌ صرف‌ اعتبار و قرارداد. اسلام‌ برای‌ هر فردی‌ این‌ حق‌طبیعی‌ را به‌ رسمیت‌ شناخته‌ است‌. امام(ع) نیز در حکومت‌ خود سعی‌ فراوان‌داشت‌ تا آزادی‌های‌ مشروع‌ و خدادادی‌ را در حوزه‌ همگانی‌ به‌ اجرا درآورد. آن‌ حضرت‌ برخورداری‌ از این‌ حق‌ را از آن‌ همه‌ می‌دانست‌ ومی‌فرمود:

ای‌ مردم‌، همانا آدم(ع) کسی‌ را برده‌ و کنیز به‌ دنیا نیاورده‌ است‌.(بنابراین‌ از نظر طبیعی‌) همه‌ مردم‌ آزادند.

آن‌ حضرت‌ در نامه‌ای‌ خطاب‌ به‌ فرزندش‌ امام‌ حسن‌ مجتبی(ع) فرموده‌است‌:

هرگز بنده‌ و برده‌ دیگری‌ مباش‌؛ زیرا که‌ خداوند تو را آزاد آفریده‌است‌.

امام(ع) معتقد است‌ انسان‌ آزاد هر بار و مسؤولیتی‌ را بر دوش‌ خودمی‌کشد مگر آن‌که‌ با حق‌ طبیعی‌ او یعنی‌ همان‌ آزادی‌ و حُریتش‌ سازگار نباشد.حضرت‌ می‌فرماید:

هرچه‌ بر آزاده‌ بار شود، آن‌ را به‌ دوش‌ کشد و آن‌ را زیادتی‌ِ بزرگواری‌خود بیند، مگر آن‌ که‌ ذره‌ای‌ از آزادگی‌اش‌ کم‌ گردد، که‌ از آن‌ سربازمی‌زند و بدان‌ پاسخ‌ نمی‌گوید.

آن‌ حضرت‌ برخورداری‌ از آزادی‌های‌ مشروع‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌مانند عقیده‌، اندیشه‌، بیان‌، رفتار، مسکن‌، شغل‌ و سیاست‌ را حق‌ همه‌شهروندان‌ می‌دانست‌ و برای‌ آن‌ احترام‌ قائل‌ بود. البته‌ هیچ‌ انسانی‌ نمی‌تواندبه‌ نام‌ آزادی‌ از تعهدات‌ خویش‌ سرباز زند، زیرا هر جامعه‌ای‌ بر پایه‌ تعهدات‌متقابل‌ استوار است‌ و افراد نمی‌توانند بدون‌ التزام‌ به‌ تعهدات‌ خویش‌ ازتعهدات‌ دیگران‌ بهره‌ ببرند. از این‌ رو آزادی‌ مطلق‌ قابل‌ تحقق‌ نیست‌ و تنهاآزادی‌ در محدوده‌ قانون‌ تحقق‌پذیر است‌.

امام(ع) از کسی‌ به‌ زور و اجبار بیعت‌ نگرفت‌ و مردم‌ همگی‌ با میل‌ ورغبت‌ با حضرت‌ بیعت‌ کردند. امام‌، خود، فرموده‌ است‌:

مردم‌ با من‌ بیعت‌ کردند. نه‌ از روی‌ بی‌ میلی‌ و جبر، بلکه‌ با میل‌ واختیار.

و یا فرموده‌ است‌:

من‌ قصد مردم‌ نکردم‌ تا این‌که‌ مردم‌ قصد من‌ کردند و برای‌ بیعت‌دست‌ به‌ سوی‌ آنان‌ دراز نکردم‌ تا این‌که‌ ایشان‌ دست‌ دراز کردند.

چند نفر انگشت‌ شمار با امام(ع) بیعت‌ نکردند و چون‌ یاران‌ حضرت‌خواستند آن‌ها را تحت‌ فشار قرار دهند، امام(ع) مانع‌ از این‌ کار شد و فرمود:

ما را به‌ کسانی‌ که‌ به‌ ما میل‌ و رغبت‌ نشان‌ نمی‌دهند نیازی‌ نیست‌.

و یا حضرت‌ درباره‌ عبداللهبن‌ عمر فرمود:

او را رها کنید، من‌ ضامن‌ او می‌شوم‌.

و یا درباره‌ سعدبن‌ وقاص‌ فرمود:

بر تو باکی‌ نیست‌ اگر با من‌ بیعت‌ نکنی‌.» و به‌ مردم‌ نیز فرمود، او راآزاد بگذارند.

حضرت(ع) کسی‌ را به‌ زور و اجبار به‌ جنگ‌ نفرستاد. در جنگ‌ صفین‌گروهی‌ نزد امام(ع) آمدند و عرض‌ کردند: «ما با شما حرکت‌ می‌کنیم‌: و دوراز شما اردو می‌زنیم‌ تا کار شما و مخالفان‌ شما را زیر نظر بگیریم‌. هرگاه‌ ببینیم‌که‌ یک‌ طرف‌ به‌ کار نامشروعی‌ دست‌ می‌زند و یا تعدی‌ می‌کند، بر ضد اومی‌جنگیم‌». امام(ع) نه‌ تنها آنان‌ را اجبار به‌ حضور در صف‌ لشکریان‌ خودنکرد، بلکه‌ بارویی‌ گشاده‌ با آنان‌ روبه‌ رو شده‌، فرمود:

آفرین‌ بر شما: این‌ همان‌ دین‌ فهمی‌ و حقیقت‌ آموزی‌ و آگاهی‌ از سنت‌پیامبر9 است‌.

امام(ع) مخالفان‌ سیاسی‌ را نیز از حق‌ آزادی‌ محروم‌ نمی‌ساخت‌ و تا مرزتوطئه‌ و به‌ خطر انداختن‌ جدی‌ امنیت‌ با آنان‌ مدار می‌کرد؛ چنان‌ که‌ درباره‌اصحاب‌ جمل‌ که‌ پیمان‌ شکنان‌ و طرفداران‌ طلحه‌ و زبیر بودند فرموده‌ است‌:

من‌ صبر می‌کنم‌ تا آن‌گاه‌ که‌ بترسم‌ که‌ صبر من‌ْ اختلاف‌ و افتراق‌ شما(مسلمانان‌) را در پی‌ داشته‌ باشد و اگر این‌ اندیشه‌ را که‌ در سردارند (به‌هم‌ خوردن‌ امنیت‌ و ایجاد اختلاف‌ و افتراق‌ در نظام‌ اسلامی‌) به‌ پایان‌برند، نظام‌ کار مسلمانان‌ از هم‌ گیسخته‌ می‌گردد.

آن‌ حضرت‌ با خوارج‌ نیز برخوردی‌ توأم‌ با کمال‌ سماحت‌ و سعه‌ صدر،همراه‌ با آزاد منشی‌ و بزرگواری‌ داشت‌.

5. تأمین‌ امنیت‌

امام(ع) امنیت‌ را نعمتی‌ گوارا می‌داند که‌ سرمنشأ رفاه‌، زندگی‌، آبادانی‌ وآسایش‌ شهروندان‌ است‌ از دیدگاه‌ حضرت(ع) یکی‌ از وظایف‌ اصلی‌ هرحکومتی‌ تأمین‌ امنیت‌ مردم‌ از جهات‌ مختلف‌ آن‌ است‌.

حضرت‌ می‌فرماید:

خدایا، تو می‌دانی‌ انگیزه‌ ما در این‌ کار نه‌ به‌ خاطر رغبت‌ در قدرت‌ بودو نه‌ از دنیای‌ ناچیز خواستن‌ زیادت‌، بلکه‌ می‌خواستیم‌ نشانه‌های‌ دین‌را به‌ جایی‌ که‌ بود بنشانیم‌ و اصلاح‌ را در شهرهایت‌ ظاهر گردانیم‌تابندگان‌ ستمدیده‌ات‌ را ایمنی‌ فراهم‌ آید و حدود معطل‌ مانده‌ اجراگردد.

امنیت‌ از دیدگاه‌ امام(ع) ابعاد گوناگونی‌ دارد که‌ در اینجا به‌ برخی‌ از آن‌هااشاره‌ می‌کنیم‌:

أ . امنیت‌ عمومی‌

امام(ع) معتقد است‌ که‌ همه‌ مردم‌ حتی‌ غیر مسلمانان‌ نیز باید از امنیت‌برخودار باشند. حضرت‌ در دستورالعمل‌ به‌ بعض‌ ماموران‌ حکومت‌ خودچنین‌ فرموده‌ است‌:

دست‌ به‌ مال‌ هیچ‌ کس‌، چه‌ مسلمان‌ و چه‌ ذمی‌ ـ غیر مسلمانی‌ که‌ درپناه‌ حکومت‌ اسلامی‌ است‌. نبرید مگر آن‌که‌ اسبی‌ یا سلاحی‌ نزد آنان‌بیابید که‌ بدان‌ بر مسلمانان‌ تجاوز کند، و مسلمان‌ را شایسته‌ نیست‌ که‌این‌ گونه‌ چیزها را در دست‌ دشمن‌ اسلام‌ واگذارد تا سبب‌ نیرومندی‌او بر ضد اسلام‌ گردد.

امام(ع) در این‌ بیان‌ شریف‌، مرز آزادی‌ و امنیت‌ عمومی‌ شهروندان‌ را نیزمعلوم‌ کرده‌اند، و آن‌ مرز تا جایی‌ است‌ که‌ امنیت‌ نظام‌ به‌ خطر نیفتد.

ب‌. امنیت‌ اقتصادی‌

از نگاه‌ امام(ع) مردم‌ باید درباره‌ اموال‌ و دارایی‌های‌ مشروعشان‌ امنیت‌ وآرامش‌ خاطر داشته‌ باشند. پیامبر اکرم(ص)در اهمیت‌ این‌ بعد از امنیت‌فرموده‌ است‌:

احترام‌ و ارزش‌ مال‌ مؤمن‌، همچون‌ حرمت‌ و ارزش‌ جان‌ اوست‌.

امام(ع) در نیز به‌ این‌ بعد از امنیت‌ توجه‌ و عنایت‌ ویژه‌ای‌ داشت‌. هنگامی‌که‌ یکی‌ از پیروان‌ او به‌ نزدش‌ آمد و مالی‌ طلب‌ کرد، حضرت‌ در پاسخش‌چنین‌ فرمود:

این‌ مال‌ نه‌ از آن‌ من‌ است‌ و نه‌ از آن‌ تو؛ بلکه‌ غنیمت‌ جنگی‌ همه‌مسلمانان‌ است‌؛ اندوخته‌ای‌ است‌ که‌ شمشیرهایشان‌ اندوخته‌. اگر باایشان‌ در کارزار شرکت‌ کنی‌ تو را نیز بهره‌ای‌ است‌ همانند ایشان‌ وگرنه‌ چیزی‌ که‌ دست‌ آن‌ها چیده‌ است‌ طعمه‌ دهان‌ دیگری‌ نخواهدشد.

ج‌. امنیت‌ اجتماعی‌

یکی‌ از وظایف‌ اساسی‌ حکومت‌ اسلامی‌ تأمین‌ امنیت‌ جان‌، مال‌، و حیثیت‌افراد است‌. پیامبر اکرم‌9 می‌فرماید:

خداوند برای‌ خون‌ و آبرو و حیثیت‌ و هر گونه‌ بدگمانی‌ مسلمان‌ حرمت‌قائل‌ شده‌ است‌.

امام(ع) در خطبه‌ها و نامه‌های‌ مختلف‌ بر به‌ اهمیت‌ این‌ بعد از امنیت‌ تاکیدمی‌کند و تأمین‌ آن‌ را یکی‌ از وظایف‌ حکومت‌ و دولت‌ می‌داند. حضرت‌درباره‌ حکومت‌ خود نیز سه‌ هدف‌ عمده‌ قائل‌ است‌ که‌ عبارتند از:

1. اصلاح‌امور شهروندان‌

2.فراهم‌ شدن‌ امنیت‌ مظلومان‌

3. اقامه‌ حدود الهی‌.

آن‌ جضرت‌ امنیت‌ اجتماعی‌ را برای‌ تمام‌ مردم‌ و حتی‌ شهروندان‌ غیرمسلمان‌ که‌ در حکومت‌ اسلامی‌ به‌ سر می‌برند نیز ضروری‌ می‌داند. به‌ امام(ع)خبر رسید که‌ یکی‌ از افراد دشمن‌ به‌ خانه‌های‌ مسلمانان‌ و کسانی‌ که‌ در پناه‌اسلامند ـ هر چند مسلمان‌ نیستند. در آمده‌ و گردنبند، دستبند و گوشواره‌ وخلخال‌ از دست‌ و پای‌ زنان‌ به‌ در کرده‌ است‌. امام‌ با تأسف‌ فراوان‌ این‌ قضیه‌ رابرای‌ یارانش‌ نقل‌ کرد و سپس‌ فرمود:

اگر مرد مسلمانی‌ بعد از این‌ ماجرا از غصه‌ بمیرد، نه‌ تنها در خورملامت‌ و سرزنش‌ نیست‌، بلکه‌ از نظر من‌ سزاوار چنین‌ کرامتی‌است‌.

امام(ع) از این‌که‌ امنیت‌ و آسایش‌ جامعه‌ به‌ خطر افتاده‌ و حتی‌ زن‌ غیرمسلمانی‌ مورد آزار واقع‌ شده‌ است‌ تأسف‌ می‌خورد و می‌فرماید اگر انسان‌آزاداندیش‌ از غصه‌ این‌ کار دِ کند و بمیرد، سزاوار و شایسته‌ است‌.

د. امنیت‌ نظامی‌

امام(ع) امنیت‌ نظامی‌ را برای‌ کشور و دولت‌ لازم‌ می‌داند و لذا به‌مالک‌اشتر دستور می‌دهد که‌:

هرگز صلحی‌ را که‌ دشمن‌ پیشنهاد می‌کند و خدای‌ متعال‌ از آن‌ راضی‌ وخشنود است‌، رد مکن‌؛ زیرا آسایش‌ سپاه‌ و راحتی‌ فکر و خیال‌ تو وامنیت‌ شهرها در صلح‌ و سازش‌ نهفته‌ است‌.

ه. امنیت‌ آبرو و اسرار مردم‌

امنیت‌ در اسلام‌ تنها در مورد جان‌ و مال‌ و عمل‌ و حقوق‌ و آزادی‌های‌مربوط‌ به‌ این‌ موارد صادِ نیست‌، بلکه‌ شامل‌ شخصیت‌، شرف‌، آبرو و حیثیت‌افراد نیز می‌شود. امام(ع) حفظ‌ آبرو و اسرار مردم‌ را از وظایف‌ اصلی‌حکومت‌ می‌داند و آن‌ را به‌ مالک‌ اشتر چنین‌ توصیه‌ می‌کند:

باید دورترین‌ افراد رعیت‌ از تو و دشمن‌ترین‌ آنان‌ در نزد تو، کسی‌باشد که‌ بیش‌ از دیگران‌ عیبجوی‌ مردم‌ است‌؛ زیرا در مردم‌ عیب‌هایی‌است‌ و والی‌ از هر کس‌ دیگر به‌ پوشیدن‌ آن‌ها سزاوارتر است‌ ازعیب‌های‌ مردم‌ آنچه‌ از نظرت‌ پنهان‌ است‌. مخواه‌ که‌ آشکار شود؛ زیراآنچه‌ بر عهده‌ توست‌ پاکیزه‌ ساختن‌ چیزهایی‌ است‌ که‌ بر تو آشکاراست‌ و خداست‌ که‌ بر آنچه‌ از نظرت‌ پوشیده‌ است‌ داوری‌ می‌کند. تاتوانی‌ عیب‌های‌ دیگران‌ را بپوشان‌ تا خداوند عیب‌های‌ تو را که‌ خواهی‌از رعیت‌ مستور بماند بپوشاند.

آری‌، از نظر امام(ع) در شهری‌ که‌ در آن‌ امنیت‌ نباشد، آبادانی‌ نیست‌ وشهری‌ که‌ چنین‌ باشد بدترین‌ شهرهاست‌. حضرت‌ می‌فرماید:

شَرُّ الْبِلا'دِ بَلَدٌ لا' اَمْن‌َ فیه‌ و لا' خِصَب‌َ.
بدترین‌ شهرها شهری‌ است‌ که‌ در آن‌ نه‌ امنیت‌ است‌ و نه‌ آبادانی‌.

و یا فرموده‌ است‌:

شَرُّ الْاَوطان‌ِ ما'لَم‌ْ یَأمَن‌ْ فیه‌ القُطّان‌ُ.
بدترین‌ وطن‌ها جایی‌ است‌ که‌ ساکنانش‌ در آن‌ ایمن‌ نباشند.

امام(ع) رفاه‌ و آسایش‌ را در گرو امنیت‌ می‌داند و می‌فرماید:

رفاهیّه‌ العَیش‌ِ فی‌ الاَْمْن‌ِ.
گشایش‌ و رفاه‌ زندگی‌ در امنیت‌ است‌.

منبع:

آیین‌ کشورداری

(مجموعه‌ از چشم‌ انداز امام‌ علی‌(ع))

محمد صفر جبرئیلی‌

به‌ سفارش‌ کانون‌ اندیشه‌ جوان‌

ناشر: مؤسسه فرهنگی‌ دانش‌ و اندیشه‌ معاصر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد