انقلاب هزاره سوم گجتها، بررسی مایکروسافت هولولنز
مقدمه
هدست واقعیت ترکیبی Microsoft HoloLens را میتوان یکی از مهمترین گجتهای مبتنی بر واقعیت به شمار آورد چرا که سبک جدیدی از این دست ابزارها را پیش روی ما قرار میدهد. این هدست را میتوان سرآغاز فصل جدیدی از گجتهای دیجیتالی برشمرد که محدودیتهای بسیاری را مرتفع میکند و قادر است آن چه را که در ورای دید ماست در برابر چشمان ما قرار دهد. در ادامه به بررسی تخصصی این دستگاه جالب میپردازیم اما قبل از آن باید با دنیای هولوگرافیک آشنا شوید. همراه ما باشید.
انواع هدستهای مبتنی بر واقعیت
در حال حاضر سه نوع هدست مبتنی بر واقعیت وجود دارد. دسته اول به هدستهای واقعیت افزوده تعلق دارد که از گذشته تا امروز در بعضی حوزهها، خصوصا صنایع نظامی کاربردهای وسیعی داشته. به عنوان مثال میتوان به نمایشگرهای سربالا یا همان HUD اشاره کرد. نمونهای از HUDها در قسمت جلو یک هواپیمای جنگنده تعبیه شده است. گوگل گلس نیز نمونه دیگری از این نوع گجتها به شمار میرود.
نوع دوم به واقعیت مجازی اختصاص دارد که این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده است. این گجتها با قرار گرفتن در جلو چشم ما، دنیایی را به تصویر میکشد که وجود خارجی ندارد اما همان حس واقعی بودن را به ما منتقل میکند.نمونه شناخته شده این نوع فناوری ست که هنوز در ابتدای راه است و به زودی روانه بازار میشود.
اما دسته دیگری از هدستهای مبتنی بر واقعیت در حال ورود به بازار هستند. این دسته را واقعیت میکس شده، واقعیت ادغام شده و یا واقعیت ترکیبی نامگذاری میکنند. دلیل نوع نام نیز به این موضوع برمیگردد که فناوری نام برده شامل دو دستاورد قبلی ست. در این تکنولوژی محیط اطراف کاربر بازسازی شده و با توجه به عناصر موجود در واقعیت، تصاویر هولوگرافیک (تصاویر توهمی) به صورت افزوده در آن نقش میبندد. بنابراین دنیای ترسیم شده در این فناوری مبتنی بر واقعیت موجود است که با تصاویر هولوگرافیک اطلاعات بیشتری به آن اضافه میگردد.
آشنایی با دنیای هولوگرافیک
دنیای پیرامون ما آن قدر گستردگی دارد که با همه پیشرفتهای به دست آمده تا به امروز تنها گوشهای از عالم هستی را کشف کردهایم. یکی از مهمترین سوالهای بشر در مورد چگونگی آغاز دنیا و اصل هستی ست. در این باره نظریههای مختلفی وجود دارد و هرگاه یک تئوری جدید نظریه قدیم را رد یا تایید میکند. نظریه جهان هولوگرافیک یکی از عجیبترین تئوریهای مطرح شده در مورد دنیای ما ست. طبق این نظریه تمامی اجزای دنیای ما به هم مرتبط است به گونهای که تغییر در یک الکترون واقع در کره زمین بر تمامی اجزای عالم هستی اثر میگذارد. بنابراین تمام چیزی که ما میبینیم جزئی از کل است و هر جزء قادر است کل را نمایان سازد. به عبارت دیگر هر آن چه ما در این دنیا میبینیم توهم است که میتواند کل را بازگو کند. دنیای توهمی که ما میبینیم را دنیای هولوگرافیک نام میدهند.
اما هولوگرام عکسی ست سه بعدی که توسط اشعه لیزر ایجاد میشود. برای ایجاد تصویر هولوگرام، ابتدا باید جسمی که مورد عکاسی قرار میگیرد در نور یک اشعه لیزر غرق شود. در گام بعد اشعه لیزر بعدی با انعکاس نخستین اشعه برخورد کرده و بازتاب میشود که یک الگوی تداخلی را تداعی میکند. با ظاهر شدن فیلم، یک گرداب بیمعنی از نور و خطوط تیره به چشم میآید. اما با تاباندن پرتوی لیزر دیگر به فیلم ظاهر شده، یک تصویر سه بعدی از جسم اولیه به دست میآید. این تصویر را هولوگراف یا توهمی مینامند.
مایکروسافت هولولنز
اگرچه غول نرمافزاری دنیا این روزها با هدست هولولنز نامش را بر سر زبانها انداخته اما جالب است بدانید توسعه چنین ابزارهایی به سالهای 1994 و تعریف واقعیت فراگیر برمیگردد. شرکتهای زیادی در این زمینه تحقیقات گستردهای انجام دادند و محصولاتی را توسعه دادند که در حد نمونه آزمایشگاهی باقی ماند، نام برندهایی چون Sony، IBM and Olympus، Mirage Innovations and Nokia، MicroVision، Konica Minolta، Epson و ... در این زمینه دیده میشود. اما مایکروسافت از سال 2010 و تحت نام پروژه Baraboo توسعه چنین ابزاری را به صورت جدی شروع کرد. البته به عقیده بعضی از کارشناسان شرکت مایکروسافت از سال 2007 و با کینکت شروع مقدمات این پروژه را آغاز کرد. رونمایی رسمی از این گجت در جریان برگزاری کنفرانس Microsoft Build 2015 کلید خورد. زمانی که آقای الکس کیپمن رئیس گروه طراحی هولولنز، از این گجت عجیب پرده برداشت.
مایکروسافت هولولنز گجتی ست که بر روی سر مینشیند و میتواند تصاویر هولوگرافیک را در جلوی چشمان کاربر نمایش دهد. این هدست مبتنی بر واقعیت است چرا که با توجه به محیط پیرامون شما تصاویر هولوگرافیک را در منظر چشمان قرار میدهد. به بیان دیگر تصاویر هولوگرافی بر روی تصویر دنیای واقعی اضافه میگردد و شما میتوانید با توجه به محیط فعلی، تصاویر دیگری را که حاوی اطلاعات مورد نیاز و درخواست شماست ببینید. از آن جایی که هدست به صورت مستقل اطلاعات مورد نیازش را پردازش میکند، به هیچ سیستم و یا کامپیوتر نیاز ندارد. بنابراین کاربر میتواند آزادانه در محیط به هر طرف گام بردارد. البته هولولنز توسط درگاههای بیسیم بلوتوث و WiFi میتواند به ابزارهای جانبی متصل شود.
بررسی ظاهری
ظاهر لوکس هولولنز بسیار وسوسهبرانگیز است. این هدست به گونهای طراحی شده که بر خلاف اکثر هدستهای واقعیت مجازی تمام جزئیات گجت در یک نقطه جمع نشده و دورتادور سر را احاطه میکند. اگر از بالا به هولولنز نگاه کنید، دو حلقه را میبینید. حلقه بیرونی که محتویات اصلی گجت را در خود جای داده و پوسته خارجی آن محسوب میگردد و حلقه داخلی که در حقیقت پایه دستگاه است و بر روی سر نصب میشود. این حقله توسط یک پیچ که در انتها قرار گرفته قابل تنظیم است. بر روی حلقه خارجی دو المان نارنجی رنگ را میبینیم که در حقیقت بلندگوهای اختصاصی هولولنز هستند. همچنین دکمههایی را بر روی این حلقه خواهید یافت که به شکل دایرهای خودنمایی میکنند؛ دوتای آنها برای تنظیم روشنایی و دوتا برای تنظیم حجم خروجی صدا. در قسمت انتهای حلقه خارجی دکمه پاور ، 5 LED نمایش وضعیت هدست و درگاه micro USB جای گرفتهاند. مایکروسافت در طراحی هولولنز به تمامی جزئیات توجه ویژه کرده است. به عنوان مثال میتوان به طراحی دکمههای تنظیم روشنایی و صدا اشاره کرد. دکمههایی که برای افزایش روشنایی و یا حجم صدا طراحی شده به صورت محدب و دکمههای کاهشی به صورت مقعر ساخته شدهاند. به این صورت کاربر بدون نگاه کردن به این دکمهها میتواند تنظیمات دلخواه را انجام دهد.
سختافزار
همانطور که در قسمت طراحی صحبت شد، دو حلقه هولولنز را تشکیل میدهند. در این بخش قصد داریم تا حلقه بیرونی را به صورت مختصر بررسی کنیم. بخشهای مهم این حلقه عبارتانداز: شاسی اصلی پردازش اطلاعات، لایه دوربینها، حسگرها و پروژکتور، لایه RGB برای بازسازی تصاویر، بلندگو و باتری. همه این لایهها به صورت ماهرانهای در ابعادی کم و با حداقل وزن در هولولنز جای گرفتهاند.
· شاسی اصلی پردازش اطلاعات: این بخش را میتوان مانند مادربورد داخل کامپیوتر در نظر گرفت. مهمترین ویژگی اصلی هولولنز، عدم وابستگی آن به رایانه و یا موبایل برای پردازش اطلاعات است. این گجت به صورت کاملا مستقل عمل میکند و کاربر به صورت آزادانه میتواند در محیط حرکت کند. در مورد جزئیات این قسمت اطلاعات دقیقی ذکر نشده که امری طبیعی به نظر میرسد. مهمترین قطعه این بخش واحد پردازشی آن است که مایکروسافت آن را HPU (holographic processing unit) مینامد. این واحد قادر است حجم وسیعی از اطلاعات را پردازش کند.
· لایه دوربینها، حسگرها و پروژکتور: این بخش وظیفه دریافت اطلاعات و ارائه آن را دارد. دوربینها محیط پیرامون را بررسی کرده و اطلاعات را به HPU انتقال میدهند. همچنین حسگرها برای بررسی عمق میدان، میزان چرخش، شدت حرکتهای سر و مواردی از این دست در این لایه تعبیه شدهاند. بعد از انتقال اطلاعات به واحد پردازش هولوگرافیک، دادههای پردازششده به یک پروژکتور انتقال مییابند. البته پروژکتور درون هولولنز تفاوتهایی با همنوعهایش دارد. در حقیقت یک موتور نوری در این قسمت جای گرفته که نور با طول موجهای مختلف را به لایه RGB ارسال میکند و به این ترتیب تصویر ظاهر میگردد.
· بلندگوهای فضایی: مایکروسافت بلندگوهای هولولنز را به صورت هوشمندانهای طراحی کرده. این بلندگوها در قسمت بالای هر گوش صدای فراگیر را علاوه بر صدای محیط منتشر میکند. به این ترتیب صدای شنیده شده نیز مانند تصاویر به صورت ترکیبی خواهد بود.
· باتری: در مورد ظرفیت باتریها و تعداد سلولها اطلاعاتی در دست نیست اما مایکروسافت ادعا میکند این گجت توانایی استفاده مدوام تا 5.5 ساعت فراهم میکند. البته اگر پردازشهای سنگینی با هولولنز صورت گیرد، این میزان به 2.5 ساعت کاهش مییابد.
تعامل با هولولنز
یکی از مشکلاتی که در بیشتر هدستهای واقعیت مجازی لمس میشود، نوع تعامل با آنها ست. در این گجتها کاربر هیچ تصویری از دنیای واقعی ندارد، حال آن که باید در خیلی از فضاها با ماوس و صفحه کلید کار کند. اما روش تعامل با هولولنز کاملا متفاوت است. تعامل با این دستگاه حیرتانگیز به جز کلیدهای تنظیم روشنایی و صدا که به صورت فیزیکی هستند، همگی با دستورات صوتی، حسگرهای رصد حرکت چشم و یا حرکت دست و انگشتان است. به عنوان مثال میتوان به Gaze Tracking اشاره کرد. این حسگر با رصد حرکت مردمک چشم، بر روی سوژهها فوکوس میکند. قابلیت air tab نیز به کاربر این امکان را میدهد تا با انگشت دست بر روی هر نقطه در فضا کلیک کند؛ درست مثل کلیک با ماوس. برای این کار کافی ست انگشت سبابه را خم و راست کنید. از این ویژگی میتوان برای انجام حرکت بگیر و پرت کن (drag and drop) نیز استفاده کرد. کافی ست انگشت سبابه را بر روی سوژه مورد نظر خم کرده و نگه دارید؛ حالا میتوان آن را به هر نقطهای در فضا انتقال داد. علاوه بر این تصاویر هولوگرافیک میتوانند با حرکت کلی بدن شما نیز همراه شوند. اگر میخواهید منو اصلی ویندوز را اجرا کنید، کافی ست کف دست را باز کنید. همچنین مثل کاری که بر روی صفحه نمایشهای خازنی برای بزرگنمایی وجود دارد که به پینچ زوم معروف است میتوان همین کار را برای بزرگ کردن المانهای هولوگرافیک انجام داد. علاوه بر موارد بیان شده، شما میتوانید با استفاده از منشی هوشمند کورتانا کارهایتان را انجام دهید.
کاربردهای هولولنز
یکی از مهمترین چالشهای پیشرو هر فناوری جدید، کاربردپذیری آن است. بعضی از فناوریها آنقدر از زمان عرضه خود جلوتر هستند که مورد استقبال قرار نمیگیرند؛ به عنوان مثال میتوان به عینک هوشمند گوگل اشاره کرد. بنابراین فناوریهای جدید باید به گونهای عرضه شوند که موارد کاربردی برای آنها در نظر گرفته شود. حالا برای هولولنز این سوال مطرح میشود که استفاده از آن برای چه کسانی مناسب است و آیا عموم مردم باید یک دستگاه هولولنز را مثل یک کامپیوتر خانگی در منزل داشته باشند یا نه؟ برای یافتن این سوال همراه ما باشید.
موارد کاربردی برای هولولنز بسیار زیاد است. این دستگاه میتواند در بیشتر حوزههای علم مورد استفاده قرار بگیرد اما فعلا استفاده شخصی و در خانه برای این محصول کمی دور از ذهن است، مگر آن که عاشق دنیای بازیها باشید و برچسب قیمتی 3000 دلار برای شما زیاد نباشد.
· صنعت: این حوزه مهمترین و اصلیترین شاخه برای استفاده از هولولنز است. با استفاده از این گجت میتوان محصول را قبل از ساخت مدلهای نمونه و از قلب طراحیهای داخل رایانه از زوایای مختلف مشاهده کنید و از کارکرد مناسب آن مطلع شوید. همچنین ایدههای خود را با همکاران نیز به اشتراک بگذارید و نقاط قوت و ضعف را قبل از تولید محصول بررسی کنید. این گجت قادر است تمامی مدلسازیها را در صنایع و مشاغل مختلف در جلوی چشمان شما قرار دهد.
· هوافضا: مایکروسافت و ناسا در این بخش همکاری گستردهای باهم دارند. در حال حاضر هولولنز در ایستگاه فضایی بینالمللی مورد استفاده دانشمندان قرار میگیرد. همچنین مایکروسافت با این دستگاه و به کمک کاوشگر مریخپیما میتواند سطح مریخ را بر روی زمین شبیهسازی کند.
هنرهای بصری: برای خلق انواع هنرهای بصری سه بعدی مثل انیمیشنها نیز میتوان روی هولولنز حساب کرد. به این صورت خلق و تکمیل چنین پروژههایی بسیار راحتتر خواهد شد و بازدهی آن به مراتب بالا میرود.
ساختوساز: صنعت ساختمان که یکی از قدیمیترین حوزههای تمدن بشر به حساب میآید امروزه و با کمک کامپیوترها دچار تحول شگرف شده است. انواع مدلسازیها چه برای معماری سازه و چه برای استحکام آن حالا میتواند در هولولنز خلاصه شود. شرکت Trimble همکاری نزدیکی با مایکروسافت در این زمینه دارد.
· پزشکی: بدن انسان از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است. این خلقت پیچیده زیبا را میتوان در لایههای مختلف مثل استخوان، بافت عضلانی، عروق و موارد دیگر با هولولنز مشاهده و بررسی کرد. به عنوان مثال یک جراح قلب برای باز کردن عروق میتواند با کمک این فناوری وضعیت عمومی قلب را مشاهده و اقدامات لازم را انجام دهد.
· آموزش: یکی از مهمترین بخشهای هر جامعه انسانی بحث آموزش است. آموزش درست جامعه درست را میسازد. از این رو توجه جدی به مسئله آموزش در دستور کار بیشتر کشورهای دنیا قرار دارد. فناوریهای بدیع میتواند افقهای جدیدی را در بحث آموزش پیشروی معلمان، دانشآموزان، اساتید و دانشجویان باز کند. گجت مورد بحث ما نیز میتواند در بسیاری از علوم که نیاز به بازسازی و یا مدلسازی دارد کاربرد داشته باشد. از آن جایی که هولولنز قادر است ایدهها را به صورت واحد به اشتراک بگذارد، معلم و یا استاد به راحتی میتوانند آن چه را در سر دارند به دانشآموز و یا دانشجو به صورت بصری بیاموزد. نمایش ساختار مولوکولی، ارائه پدیده فیزیکی تشدید، اشکال هندسی منظم و غیرمنظم، تاریخ تمدنها و یا نمایش واکنشهای شیمیایی نمونههای از کاربرد این وسیله در بخش آموزش است.
· بازاریابی و فروش: در بازار رقابتی فروش، فناوریهای جدید کمک شایانی به بازاریابی میکنند. با استفاده از هدست هولولنز میتوان محصولات خود را به صورت ملموستر در اختیار مشتری قرار داد. یکی از اولین کسبکارهایی که به ارائه چنین فناوری روی آورده، شرکت ولوو است. این شرکت با همکاری مایکروسافت تصاویر هولوگرافیک از ماشینهای VOLVO را قبل از خرید در اختیار مشتریان قرار میدهد تا علاوه بر نمایش ظاهر خودرو از امکانات و سامانههایی که بر روی اتوموبیلهای ولوو وجود دارد آشنا شوند.
· ورزشی: مربیان و بازیکنان تیمهای ورزشی برای دقیقتر شدن فعالیتها و تمرینهای خود میتوانند از HoloLens کمک بگیرند.
سرگرمی: سرگرمی جزء جداییناپذیر زندگی انسان است. هولولنز نیز قادر است در این مقوله وارد شود. در حال حاضر بازی معروف ماینکرافت برای این هدست توسعه داده شده.
برنامههای کاربردی
· Holo Studio: برنامهای برای پرینت سه بعدی
· Skype: برنامه معروف پیامرسان مایکروسافت
· برنامه آموزشی آناتومی بدن که برای آشنایی دانشجویان پزشکی با همکاری دانشگاه Case Western Reserve آماده شده است.
· طراحی سه بعدی برای معماری سازهها که با همکاری شرکت Trimble توسعه داده شده است.
· بازی سرگرمی Project X-Ray که در سبک بازیهای اول شخص تیرانداز جای میگیرد.
· بازی Minecraft که نسخه اختصاصی آن برای هولولنز توسعه داده شده.
· برنامه Autodesk Maya و FreeForm برای طراحیهای سه بعدی صنعتی.
· برنامههای OnSight و Sidekick که نتیجه همکاری ناسا و مایکروسافت است و برای آشنایی با دنیای بالای سر ما ایجاد شده.
تجربه کار با هولولنز
تمامی متن زیر به زبان یکی از نویسندگان وبلاگ Techradar.com بیان شده که در جریان برگزاری کنفرانس Build 2015 صورت گرفته است.
زمانی که هولولنز را بر روی سر خود قرار میدهید مانند این است که یک کامپیوتر شخصی در برابر دیدگان شما ظاهر میشود. این گجت در زمان آزمایش من هنوز آنقدرها کاربردی نبود، اما این حسی ست که در اولین استفاده از هولولنز به شما دست خواهد داد.
در زمان استفاده چیزی شبیه ماموریت مارس در بازی MineCraft برایم وجود نداشته اما توانستم به مدت 90 دقیقه به عنوان یک توسعهدهنده محتوا برای هولولنز نقش ایفا کنم. تجربه تولید یک اپلیکیشن برای هولولنز بهوسیله Unity و اضافه کردن لایههای مختلف برای آزمون کارایی هولولنز.
با هر بار اضافه کردن جزئیات نظیر ژستهای کنترلی، صدای فراگیر فضایی و ... میتوانستید ببینید که این تغییرات چگونه برای هولولنز ترجمه میشود. در واقع هدف از این تجربه نشان دادن این مسئله بود که موضوع توسعه این گجت تا چه حد میتواند برای توسعهدهندگان ساده باشد، کاربران نیز میتوانستند ببینند که قرار است در زمان ارائه محصول چه چیزهایی را تجربه کنند. در ضمن برای ایجاد تغییرات در هولولنز باید به بخشهای Developer یا توسعهدهندگان دسترسی داشته باشید.
هدست هولولنز در واقع از دو حلقه اصلی تشکیل شده است. یک حلقه ضخیمتر بیرونی که در واقع در برگیرنده تمامی تجهیزات اصلی هولولنز است و حلقه نازکتر درونی که هدست را دقیقا بر روی سر شما سوار میکند. این حلقه داخلی یک غلتک در قسمت پشتی برای شل و سفت کردن دارد که با لغزیدن به عقب و جلو حالت قرارگیری بر روی سر را تنظیم میکند.
هدست هولولنز در واقع برای قرار گرفتن بر روی بینی (مانند عینک) طراحی نشده است، اما هنگام بر سر گذاشتن با یک نشیمنگاه پلاستیکی برای بینی مواجه میشوید که هرچقد هم بخواهید آنرا جلوتر قرار دهید بازهم ناچارید آن را حس کنید. خوشبختانه این محافظ قطعهای اختیاری ست و کاربر میتواند آنرا حذف کند. در تجربه شخصی با هولولنز، کار بدون این قطعه راحتتر بود.
مورد قابل توجه در استفاده از این هدست، تنظیم تکراری نحوه قرارگیری با هر بار استفاده مجدد بود. به عبارت دیگر هر بار که هولولنز را بر روی سر خود قرار میدهید باید آن را دوباره جایگذاری، سفت و تراز کنید. پس از این که همه چیز به خوبی هماهنگ شد، تصویر هولوگرام در بهترین حالت خود خواهد بود و با دید کامل حس خوبی را برای کاربر به ارمغان میآورد. اما اگر آنرا خیلی سفت کنید، خیلی بالا، پایین یا جلوتر قرار دهید، مانع از یک تجربه هولوگرافیک خوب و کامل میشود.
به طور کلی ایستادن در یک نقطه، بدون حرکت زیاد، بهترین و کاملترین دید از یک تجربه هولوگرافیک را خواهد داشت. مسئله تنظیم قرارگیری هولولنز به صورت ناگهانی خود را نشان میدهند به خصوص زمانی که کاربر به اطراف حرکت کند، که میتوان گفت همین مسئله بخشی از سرگرمی استفاده از هولولنز به شمار میآید.
اگر موهای شما کوتاه یا به سمت عقب خوابیده باشد مشکل بسیار کمتری در استفاده هولولنز نسبت به فردی که موهای بلند یا رها داشته باشد، خواهید داشت. شاید بخاطر تجربه کم در تنظیم اندازه هولولنز بود که بعد هر بار پوشیدن سردرد خفیفی احساس میکردم، چیزی شبیه حالتی که یک کلاه ورزشی دوسایز کوچکتر را بر سر گذاشته باشید.
نسخه تست شده در واقع کاملا آزاد بود و کاربر به جز برای انتخاب هولوگرام و حرکت دادن آن به هیچگونه حرکت دستی نیاز نداشت، همچنین این نسخه مانند آنچه در رسانهها دیده شد برای طول عمر باتری از کابل استفاده میکرد. فارغ از موضوع تنظیم هدست، وقتی گجت به خوبی بر روی سر جایگذاری و تنظیم شود راحت خواهد بود، اما مانند تمام ابزارهای پوشیدنی واقعیت مجازی و واقعیت افزوده بیشتر وزن هدست بر روی قسمت جلویی آن قرار دارد. به عبارت دیگر این احساس وجود دارد که وزن قابل توجهی بر روی پیشانی شما قرار دارد. هولولنز آنچنان سنگین نیست که کاربر در هنگام کار با آن ناراحت باشد. اگر مایکروسافت بتواند طراحی خود را متعادلتر کند و وزن بیشتری را در اطراف یا پشت هدست تقسیم کند به کم کردن حس سنگینی پیشانی کمک شایانی میکند.
میدان دید با هولولنز محدود است، گویی در فاصله 60 سانتیمتری از یک نمایشگر 15 اینچ نشستهاید. زاویه دید به لایه RGB چیزی در حدود 30x17.5 درجه است.
یک بالشتک نرم در داخل حلقه درونی به صورت تودوزی شده نصب شده که لمس آن تجربه کار با هولولنز را بسیار خوشایندتر کرده است. همچنین هولولنز را میتوانید حتی به همراه عینک نیز بدون هیچگونه فشار اضافی به صورت، بر سر گذاشت که این امکان در استفاده از هدستهای واقعیت مجازی وجود ندارد. حالتهایی نظیر تهوع و سرگیجه در استفاده از هدستهایی نظیر Oculus بسیار شایع است که در کار با هولولنز شاهد آنها نخواهید بود.
نکته قابل توجه دیگر در مقایسه این گجت با هدستهای واقعیت مجازی این است که هنگام کار با هولولنز کاربر میتواند علاوه بر هولوگرامها، دنیای اطراف خود را نیز تا حد زیادی ببیند و هدست مانع دیدن اطراف به صورت کامل نخواهد شد. همین مسئله باعث میشود که حس سرگیجه یا ترس از فضای بسته برای کاربر ایجاد نشود. در واقع دنیای هولوگرافیک تصاویری است که به فضای واقعی اطراف ما اضافه خواهند شد و از طریق هولولنز با آنها به تعامل میپردازید.
شاید بهتر بود که شیشه قسمت دید اطراف هولولنز، کمتر تاریک و تیره بود، البته اتاق آزمایش هم نور کمی داشت. به نظر میرسد هولولنز برای استفاده در اتاقهایی با نور بیشتر و یا بیرون از ساختمان بهتر خواهد بود.
حرکت با هولولنز تجربهی جالبی است اما به عقب رفتن با هولولنز شاید سختترین نوع راه رفتن برای من بود. چون نمیتوانستم سر خود را به سرعت به اطراف بچرخانم تا ببینم چیزی پشتم هست یا نه.
به طور کلی هولولنز را میتوان یکی از ابزارهای پیرامونی کامل و بینقص بشمار آورد. در تولید آن هیچگونه کمبود یا آثار طراحی سطح پایین دیده نمیشود و قطعا تاثیر این مسئله در قیمت نهایی این محصول نیز مشهود خواهد بود. همانطور که به نظر میرسد هولولنز ابزار مقاومی در برابر ضربات فیزیکی نیست که بتوان در کارگاههای ساختمانی از آن استفاده کرد. پس اگر مایکروسافت به فکر تقویت بدنه هولولنز نباشد احتمالا این شما هستید که باید مراقب آن باشید.